(آيه 6)- در تعقيب آيات گذشته- كه در آن اشاره به نعمتهاى مادى و معنوى پروردگار نسبت به انسان شده بود، و لازمه يك چنين نعمت گستردهاى سپاسگزارى انسان تسليم او در برابر خداوند است- در اين آيه مىفرمايد: «چنين نيست (كه نعمتهاى الهى روح شكرگزارى را هميشه در او زنده كند، بلكه) به يقين انسان طغيان مىكند» (كلا ان الانسان ليطغى).
(آيه 7)- «به خاطر اين كه خود را بىنياز ببيند» (ان رآه استغنى).
اين طبيعت غالب انسانهاست، طبيعت كسانى كه در مكتب عقل و وحى پرورش نيافتهاند كه وقتى به غلط خود را مستغنى مىپندارند، شروع به سركشى و طغيان مىكنند. نه خدا را بندهاند، نه احكام او را به رسميت مىشناسند، نه به نداى وجدان گوش فرا مىدهند، و نه حق و عدالت را رعايت مىكنند.
به هر حال چنين به نظر مىرسد كه هدف آيه اين است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله انتظار نداشته باشد مردم به زودى دعوتش را پذيرا شوند، بلكه بايد خود را براى انكار و مخالفت مستكبران طغيانگر، آماده سازد، و بداند راهى پرفراز و نشيب در پيش روى اوست.
(آيه 8)- سپس اين طاغيان مستكبر را مورد تهديد قرار داده، مىفرمايد:
«و به يقين بازگشت (همه) به سوى پروردگار تو است» (ان الى ربك الرجعى).
و اوست كه طغيانگران را به كيفر اعمالشان مىرساند.
و همان گونه كه بازگشت همه چيز به سوى اوست، و همه مىميرند «و ميراث آسمان و زمين براى ذات پاك او مىماند» (آل عمران/ 180).
در آغاز نيز همه چيز از ناحيه او بوده، و جاى اين نيست كه انسان خود را بىنياز بشمرد و مغرور گردد، و طغيان كند.
(آيه 9)- سپس به قسمتى از كارهاى طغيانگران مغرور، ممانعت آنها از سلوك راه حق و پيمودن طريق هدايت و تقوا پرداخته، مىافزايد: «به من خبر ده آيا كسى كه نهى مىكند» (ا رايت الذى ينهى).