RE: چهلودومين مجمع عمومى سازمان ملل، نيويورك
سوم؛ عدم اتكاء به شرق يا غرب، خصوصيت استثنائى ديگر اين انقلاب بود و هماكنون نيز سياست قاطع نظام انقلابى ماست. اين خود يكى از مظاهر اعتقاد و اتكاء به خدا در همهى صحنههاى حيات فردى و اجتماعى ماست. امروز تفكر مسلط بر دنياى سياست در سراسر جهان اين است كه بدون اتكاء به يكى از قطبهاى قدرت نمىتوان در صحنهى سياست معاصر زنده ماند. اگر در شدت و ضعف اين اتكاء اختلاف نظر باشد، در اصل آن حرفى نيست. حتى آنان كه در انديشه عدم اتكاء و عدم تعهد را پذيرفتهاند، معتقدند در عمل نمىتوان چنين بود.
انقلاب ما در چنين جوى يك فلسفهى جديد را عرضه كرد، و تا امروز به آن پايبند ماند. انقلاب ما ثابت كرد كه مىتوان قدرتهاى سلطهگر را به خود راه نداد، و قلدرى آنان را جدى نگرفت، و به آنان باج نداد. مشروط بر اينكه نقطهى اتكائى قوىتر از هر قدرت مادى را باور داشت خدا را ما دانستهايم كه براى اين عقيده و اين راه بهاى سنگينى نيز بايد پرداخت، و خود را آماده كردهايم. بگذار اين تجربه ملتها را به استقلال واقعى و خدشهناپذير و در نهايت نفى كامل سلطههاى بزرگ جهانى رهنمون شود. روند كنونى تقسيم قدرت بشريت را به آيندهى بازهم تلخترى تهديد مىكند. چهارم؛ يك خصوصيت استثنائى ديگر نيز در انقلاب ما بود و هست و آن خصومتها و ضربههاى استثنائى عليه آن است.
هيچ انقلابى از دشمنى نظام سلطه در جهان بركنار نمىماند؛ اما تنوع، عمق، گستردگى و خشمآلودگى خصومتهايى كه در طول نُه سال با ما شده، حكايتى استثنائى و شنيدنى است. هنوز انقلاب به پيروزى نرسيده بود كه دشمنى با آن شروع شد، و بيشتر از سوى امريكا.
دستاندركارانى كه گذشت زمان را مجوز افشاى رازهاى نهان دانستهاند، امروز اعتراف مىكنند كه در ماههاى آخر عمر رژيم ستمشاهى دستگاه رياست جمهورى امريكا مشاور امنيتى رئيسجمهور و شخص او به شاه دلگرمى مىداده، و او را تشويق به قاطعيت مىكردهاند.