مطلوبیت دنیا، محرومیت آخرت!
وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الأرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (سوره ی احقاف، آیه ی 20)
آنچه که می توانستید در دنیا کیف کردید و لذّت بردید و معده ی خود را پر کردید و دیگر جا برای نعمت های بهشتی باقی نگذاشتید تا از آنها بهره ای ببرید؛ امروز، جز ذّلت و خواری و محرومیّت از نعمت های بهشتی حظّی نخواهید داشت.
ما اگر به خانه ی ثروتمند و کریمی برویم و بدانیم موقع ناهار، سفره ی رنگین از غذاهای الوان و رنگارنگ خواهند چید. قبل از ناهار، مقداری شلغم و خیار و آش رشته آوردند، در عین حال که خیلی گرسنه ایم، امّا نمی خوریم. چون پیش خود فکر می کنیم عاقلانه نیست که معده را از خیار و آش و شلغم پر کنیم، آنگاه که سر سفره نشستیم از غذاهای عالی محروم بمانیم.
حال، ما که به خاطر بوقلمون بریان و خورش فسنجان از خوردن شلغم و خیار می پرهیزیم، با چه جرأت به شلغم و خیار دنیا چسبیده ایم و آش رشته ی دنیا را با حرص و ولع تمام سر می کشیم و معده ی جان را از این آشغال ها پر می کنیم. آیا هیچ نمی ترسیم فردا که خداوند کریم، مهماندار عظیم الشّأن ما، سفره ی رنگین خود را چید؛ آن سفره ای که خودش در نامه ی دعوت خویش توصیف کرده: " برتخت هایى جواهرنشان، که روبروى هم بر آنها تکیه داده اند، بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى گردند، با جام ها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان، [که] نه از آن دردسر گیرند و نه بى خرد گردند، و میوه از هر چه اختیار کنند، و از گوشت پرنده هر چه بخواهند، و حوران چشم درشت، مثل لولو نهان میان صدف." (سوره ی واقعه، آیات 15 تا 23)