توحید الربوبیه (اعتراف به یگانگی خداوند با توجه به الوهیت خداوند) بنا بر تعریف او یعنی اقرار زبانی محض به یگانگی خداوند، خالقِ متعال و پروردگارِ جهان. توحید الالوهیه که او آن را توحید عبادی نیز می‎خواند (الجواهر المضیه در مجموعات الرسایل و المسایل النجیه ج 4 ص 1-8 به ویژه در ص 5؛ کشف الشبهات درمجموعات التوحید النجیهصص 73-92 به ویژه در ص 75) اقرار به یگانگی خداوند به وسیله‎ی عبادت فقط او است و توحید الربوبیه خود را در اعمال مؤمنین نشان می‎دهد. بنابر گفته‎های او توحید الالوهیه از ابعاد قطعیِ توحید است، تنها کامل کردن آن وجه تمایز بین اسلام و کفر است. با یکی دانستن توحید واولین اصل مذهب، او رفتار مسلمانان را بنابر معیارهایی که با توحید در معارضه بود، در بوته‎ی آزمایش قرار داد، و اظهار داشت که به دلیل تخلفی که مسلمانان در برابر مهم­ترین وظیفه ­شان در برابر خداوند متعال انجام داده­اند، بیشتر آنها مسلمان شناخته نمی‎شوند. از نظر او مدرک این اتهام جلوه احساسات مذهبی مسلمانان در مناسک و مراسم عبادی بود که او آن را شرک تشخیص می‎داد.

در این میان او درباره‎ی اعمالی که در ادامه می‎آید به شرط اینکه مستقیما به خداوند نسبت داده شود استثناء قائل است: دعا(نماز نیایش)، استعانت (درخواست یاری)، استغاثه (التماس برای یاری) ذبح (کشتار)، نذر (عمل به شرط)، خوف (ترس)، رجا (امید)، توکل (اعتماد)، اناحه (اجازه دادن)، محبه (عشق)، خشیه (ترس)، رغبه (آرزو)، رهبه (هراس)، تأله (وابستگی شدید به عبادت مذهبی)، رکوع (کرنش و خمیده کردن بدن)، سجود (به خاک افتادن)، خشوع (فرمانبرداری)، تذلل (خود را خوار شمردن)، تعظیم (بزرگ شمردن) (الرساله التاسیه در التوحید النجیه، صص 128-30). هر عمل عبادی که نشان­دهنده‎ی علاقه و محبت مذهبی مصروف برای یک انسان و یا اعمالی مانند تکریم مقابر و اشخاص مدفون در آنها که به عنوان اولیاء الهی شناخته می‎شوند یا تکریم و بزرگ­داشت مکان­هایی که گمان می‎شود قدرت خارق العاده‎ای دارند، در برابر توحید قرار می‎گیرد پس شرک است.

نتیجه‎ای که از تعریف او از توحید به دست می‎آید این است که شخصی­که از توحید الألوهیه را نادیده گرفته است، پس از اولین اصل از اصول دین تخطی کرده است، لذا گنهکار است و به او نسبت مشرک داده می‎شود، بنابراین او از اسلام خارج است، ولو اینکه به زبان اقرار به یگانگی خداوند داشته باشد و دیگر وظایف دینی خود را به طور کامل به جا آورد. " آشکار است که پیامبر خدا سال­ها قبل از اینکه مردم را به پیروی از ارکان اسلام دعوت کند آنها را به توحید فرا می‎خواند. و همچنین آشکار است که(پیام) توحید که به وسیله‎ی جبرئیل آورده شد نسبت به نماز و زکات و روزه و حج اهمیت بیشتری داشت. چگونه ممکن است کسی که یکی از ارکان اسلام را رد کند، بی دین و غیرمؤمن شمرده شود، اگر چه او بر طبق تعالیم پیامبر خدا عمل کند، در حالیکه کسی که از اقرار به توحید که مذهب و دین پیامبران خدا از نوح تا محمد است، امتناع می‎کند، یک غیرمؤمن نمی‎شود فقط به این دلیل که به زبان می‎گوید لا إله إلا الله ؟ "(رساله فی حقیقه الإسلام در مجموعات الرسایل و المسایل النجیه ج4صص 46-41 به ویژه در ص 45).