همسر صالحه

قدردانى

زوجه اى پارسا، فرزانه و البته همراه و غم خوار در امور، موجوديتى نيست كه علامه به داشتن آن آگاه و در رعايت آن كوشا نباشد. عبدالباقى فرزند ارشد علامه در اين رابطه مى گويد(40):
((علامه در خانه خيلى مهربان و بى اذيت و بدون دستور بودند و هر وقت به هر چيزى مثل چاى و مانند آن نياز داشتند، خودشان مى رفتند و مى آوردند و چه بسا هنگامى كه عيال و يا يكى از اولادشان وارد اطاق مى شدند، ايشان در جلوى پاى آنها تمام قامت بر مى خاست ، اين قدر خليق و مؤ دب بود. بارها اظهار مى داشتند كه عمده ى موفقيت هايش را مديون همسرش بوده است .))

همسرفداكار(41)
همسر علامه بانويى مؤ من و از خاندان اهل بيت عصمت و طهارت و از بنات اعمام (42) علامه طباطبايى ، يعنى دختر مرحوم آيت الله ميرزا مهدى آقاى تبريزى بود. نامبرده (ابو الزوجه ى علامه ) همراه با پنج برادر خود همه از علما و از فرزندان مرحوم آيت الله حاج ميرزا يوسف تبريزى بوده اند.
در مورد فداكارى هاى اين بانو، علامه فرموده است )):
((خانم به حدى به من كمك مى كند كه گاه من اطلاع از قباى خود ندارم ، به اين معنى كه مى رود پارچه اى انتخاب مى كند و مى خرد و مى دوزد و براى پوشيدن در اختيار من مى گذارد.))

و نيز در جاى ديگر چنين مى گويد)):
((او هنگامى كه من فكر مى كردم و يا مى نوشتم ، با من حرف نمى زد تا رشته ى افكارم از هم گسسته نشود، و براى اين كه خسته نشوم ، راءس هر ساعت در اطاق مرا باز مى كرد و چاى مى گذاشت و سراغ كار خود مى رفت .))
((استاد سيد صدرالدين حائرى شيرازى كه از شاگردان نزديك علامه است ، نقل كرده كه روزى همسر استادم مى گفت : هنوز هم بين من و ايشان تعارفات مرسوم وجود دارد و حضرت علامه تا كنون با تعبير سبكى نام مرا نبرده و هرگز اسم مرا به تنهايى نمى برد.))
بى جهت نيست كه علامه در مرگ چنين همسر فداكار و همدلى اشك مى ريزد، و ناله سر مى دهد و بعد از فوت او مى گويد)):
((وقتى اين بانو از دنيا رفت ، زندگى من زير و رو شد.))
آيت الله ابراهيم امينى گفته اند: ((وقتى استاد در فقد همسر مى گريست ، عرض كردم ما بايد درس صبر را از شما بياموزيم ، چرا بى تابى مى كنيد؟ فرمود)):
((او بسيار مهربان و فداكار بود و اگر همراهى هاى ايشان نبود، من موفق به نوشتن و تدريس نمى شدم .))