2. رقّت قلب و خشوع دل
برخورد با كلام الله، اگر همراه با معرفت و فهم و پندپذيري باشد، آيات آن دل را مي لرزاند و هاله اي و سايه اي از حزن بر قلب قاري مي افكند و اگر جز اين باشد، نشان بي توجّهي قلب به عظمت اين كتاب و صاحب سخن است.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«مَنْ قَرَءَ القرآنَ وَ لَمْ يَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ يَرِقَّ قَلْبُهُ ولا يَكْتَسي حُزْناً و وَجَلاً في سِرِّهِ، فَقَدِ اسْتَهانَ بِعَظيمِ شَأْنِ اللهِ تَعالي (22)؛ هركس قرآن بخواند، امّا در برابر خدا خاضع نگردد و در دلش احساس رقّت و حزن و خوف نيابد، عظمت شأن الهي را سبك شمرده است.»
در سيره امام كاظم عليه السلام آمده است كه قرآن را نيكو و زيبا مي خواند و هنگام تلاوت، محزون مي شد و شنوندگان از تلاوت او گريان مي شدند... : «وَكانَ إِذا قَرَأَ يَحْزَنُ وَ بَكَي السَّامِعُونَ لِتِلاوَتِهِ».
(23)
در سيره حضرت رضاعليه السلام نيز آمده است كه شب ها هنگام خوابيدن، در بستر خويش كه قرار مي گرفت، بسيار قرآن مي خواند و چون به آيه اي مي رسيد كه در آن يادي از بهشت يا جهنّم شده است، مي گريست و از خداوند بهشت مي طلبيد و از دوزخ به خداوند پناه مي برد:
«... فَإذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ جَنَّةٍ أَونارٍ بَكي وَ سَألَ اللهَ الجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّارِ».(24)
اينها نمونه هايي از ادب باطني پيشوايان هنگام تلاوت قرآن است.