[داغ] روضه شهید مطهری برای ابوالفضل العباس علیه‌السلام
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: روضه شهید مطهری برای ابوالفضل العباس علیه‌السلام

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277
    وقتى که حسین علیه‌السلام به بالاى سر او مى‌‏آید، مى‌‏بیند دست در بدن او نیست، مغز سرش با یک عمود آهنین کوبیده شده و به چشم او تیر وارد شده است.

    بى جهت نیست که گفته‏اند: «
    لَمّا قُتِلَ الْعَبّاسُ بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ» عبّاس که کشته شد، دیدند چهره حسین شکسته شد. خودش فرمود: «الْانَ انْقَطَعَ ظَهْرى وَ قَلَّتْ حیلَتى».

    امّ البنین مادر حضرت ابوالفضل در حادثه کربلا زنده بود ولى در کربلا نبود، در مدینه بود. در مدینه بود که خبر به او رسید که در حادثه کربلا قضایا به کجا ختم شد و هر چهار پسر تو شهید شدند.

    این بود که این زن بزرگوار به قبرستان بقیع مى‌‏آمد و در آنجا براى فرزندان خودش نوحه سرایى مى‌‏کرد. نوشته‌‏اند اینقدر نوحه سرایى این زن دردناک بود که هر که مى‏‌آمد گریه مى‏‌کرد، حتى مروان حکم که از دشمن ترین‏ دشمنان بود.

    این زن گاهى در نوحه سرایى خودش همه بچه‌هایش را یاد مى‏‌کند و گاهى بالخصوص ارشد فرزندانش را. ابوالفضل، هم از نظر سنى ارشد فرزندان او بود، هم از نظر کمالات جسمى و روحى.

    من یکى از دو مرثیه‌‏اى را که از این زن به خاطر دارم براى شما مى‌‏خوانم. به‌‏طور کلى عربها مرثیه را خیلى جانسوز مى‏‌خوانند. این مادر داغدیده در این مرثیه جانسوز خودش گاهى این گونه مى‌‏خواند، مى‏‌گوید:

    یا مَنْ رَأَى الْعَبّاسَ کَرَّ عَلى‏ جَماهیرِ النَّقَدِ / وَ وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذى لَبَدٍانْبِئْتُ أنَّ ابْنى اصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یَدٍ / وَیْلى عَلى‏ شِبْلى امالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِلَوْ کانَ سَیْفُکَ فى یَدَیْکَ لَما دَنى‏ مِنْکَ احَدٌ

    مى‏‌گوید اى چشم ناظر، اى چشمى که در کربلا بودى و آن مناظر را مى‌‏دیدى، اى کسى که در کربلا بودى و مى‏‌دیدى، اى کسى که آن لحظه را تماشا کردى که شیر بچه من ابوالفضل از جلو، شیربچگان دیگر من پشت سرش بر این جماعت پست حمله برده بودند، اى چنین شخصى، اى حاضر وقعه کربلا، براى من یک قضیه‌‏اى نقل کرده‌‏اند، من نمى‌‏دانم راست است یا دروغ، آیا راست است؟

    به من این‌‏جور گفته‏‌اند، در وقتى که دستهاى بچه من بریده بود، عمود آهنین به فرق فرزند عزیز من وارد شد، آیا راست است؟ بعد مى‌‏گوید ابوالفضل، فرزند عزیزم! من خودم مى‏‌دانم اگر تو دست مى‌‏داشتى مردى در جهان نبود که با تو روبرو بشود. اینکه آمدند چنین جسارتى کردند براى این بود که دستهاى تو از بدن بریده شده بود.

    و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم. و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین (مجموعه‌‏ آثار استاد شهید مطهرى، ج17 ص 97 و 260 و 360)
    ویرایش توسط امیرحسین : 11-24-2012 در ساعت 03:00 AM

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •