مردم کوفه و مدائن و عراق و حجاز و یمن همه با میل با حسن بن على بیعت کردند جز معاویه که خواست از راهى دیگر برود و با او همان رفتارى پیش گیرد که باپدرش پیش گرفته بود. پس از بیعت مردم، به ایراد خطبهاى پرداخت و مردم را به اطاعت اهل بیت پیغمبر (صصلی الله علیه وآله) که یکى از دو یادگار گران وزن و در ردیف قرآن کریم هستند تشویق فرمود، و آنها را از فریب شیطان و شیطان صفتان بر حذر داشت.
بارى، روش زندگى امام حسن (علیه السلام) در دوران اقامتش در کوفه او را قبله نظر و محبوب دلها و مایه امید کسان ساخته بود. حسن بن على (علیه السلام) شرایط رهبرى را در خود جمع داشت زیرا اولا فرزند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود و دوستى او یکى از شرایط ایمان بود، دیگر آنکه لازمه بیعت با او این بود که از او فرمانبردارى کنند. امام (علیه السلام) کارها را نظم داد و والیان براى شهرها تعیین فرمود و انتظام امور را بدست گرفت. اما زمانى نگذشت که مردم چون امام حسن (علیه السلام) را مانند پدرش در اجراى عدالت و احکام و حدود اسلامى قاطع دیدند، عده زیادى ازافراد با نفوذ به توطئههاى پنهانى دست زدند و حتى در نهان به معاویه نامه نوشتند و او را به حرکت به سوى کوفه تحریک نمودند، و ضمانت کردند که هرگاه سپاه او به اردوگاه حسن بن على (علیه السلام) نزدیک شود، امام را دست بسته تسلیم او مىکنند یا ناگهان او را بکشند.
خوارچ نیز بخاطر وحدت نظرى که در دشمنى با حکومت هاشمى داشتند در این توطئهها با آنها همکارى کردند. در برابر این عده منافق، شیعیان على (علیه السلام) و جمعى از مهاجر و انصار بودند که به کوفه آمده و در آنجا سکونت اختیار کرده بودند. این بزرگمردان مراتب اخلاص و صمیمیت خود را در همه مراحل - چه در آغاز بعد از بیعت و چه در زمانى که امام (علیه السلام) دستور جهد داد ثابت کردند.