شيعه از پيدايش تا شهادت اميرالمومنين(علیه السلام)
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: شيعه از پيدايش تا شهادت اميرالمومنين(علیه السلام)

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158


    اينها و نظاير اينها امورى بود كه پيروان على عليه السلام را در عقيده خود راسختر و نسبت‏ به جريان امور،هشيارتر مى ‏ساخت و روز به ‏روز بر فعاليت‏ خود مى ‏افزودند.على نيز كه دستش از تربيت عمومى مردم كوتاه بود به تربيت‏ خصوصى افراد مى ‏پرداخت.

    در اين 25 سال،سه تن از چهار نفر ياران على عليه السلام كه در همه احوال در پيروى او ثابت قدم بودند (سلمان فارسى و ابوذر غفارى و مقداد) در گذشتند ولى جمعى از صحابه و گروه انبوهى از تابعين در حجاز و يمن و عراق و غير آنها در سلك پيروان على درآمدند و در نتيجه پس از كشته شدن خليفه سوم،از هر سوى به آن حضرت روى نموده و به هر نحو بود با وى بيعت كردند و وى را براى خلافت‏ برگزيدند.


    انتهاى خلافت‏ به امير المؤمنين على (علیه السلام) و روش آن حضرت

    خلافت على عليه السلام در اواخر سال 35 هجرى قمرى شروع شد و تقريبا چهار سال و پنج ماه ادامه يافت.على عليه السلام در خلافت،رويه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را معمول مى ‏داشت (36) و غالب تغييراتى را كه در زمان خلافت پيشينيان پيدا شده بود به حالت اولى برگردانيد و عمال نالايق را كه زمام امور را در دست داشتند از كار بر كنار كرد (37) .و در حقيقت‏يك نهضت انقلابى بود و گرفتاريهاى بسيارى در بر داشت.

    على عليه السلام نخستين روز خلافت در سخنرانى كه براى مردم نمود چنين گفت:«آگاه باشيد! گرفتارى كه شما مردم هنگام بعثت پيغمبر خدا داشتيد امروز دوباره به سوى شما برگشته و دامنگيرتان‏شده است.بايد درست زير و روى شويد و صاحبان فضيلت كه عقب افتاده‏اند پيش افتند و آنان كه به ناروا پيشى مى‏گرفتند،عقب افتند (حق است و باطل و هر كدام اهلى دارد بايد از حق پيروى كرد) اگر باطل بسيار است چيز تازه‏اى نيست و اگر حق كم است گاهى كم نيز پيش مى‏افتند و اميد پيشرفت نيز هست.البته كم اتفاق مى‏افتد كه چيزى كه پشت‏به انسان كند دوباره برگشته و روى نمايد» (38) .
    پی نوشت:



    36-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 154.
    37-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 155.مروج الذهب،ج 2،ص 364.
    38-نهج البلاغه،خطبه 15.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

  3. #2
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158


    على عليه السلام به حكومت انقلابى خود ادامه داد و چنانكه لازمه طبيعت هر نهضت انقلابى است،عناصر مخالف كه منافعشان به خطر مى ‏افتد از هر گوشه و كنار سر به مخالفت‏ بر افراشتند و به نام خونخواهى خليفه سوم،جنگهاى داخلى خونينى بر پا كردند-كه تقريبا در تمام مدت خلافت على عليه السلام ادامه داشت-به نظر شيعه،مسببين اين جنگهاى داخلى جز منافع شخصى منظورى نداشتند و خونخواهى خليفه سوم،دستاويز عوامفريبانه‏اى بيش نبود و حتى سوء تفاهم نيز در كار نبود (39) .سبب جنگ اول كه‏«جنگ جمل‏»ناميده مى‏شود،غائله اختلاف طبقاتى بود كه از زمان خليفه دوم در تقسيم مختلف بيت المال پيدا شده بود،على عليه السلام پس از آنكه به خلافت‏ شناخته شد،مالى در ميان مردم بِالسَّويِه(مساوی) قسمت فرمود (40) چنانكه سيرت پيغمبر اكرم نيز همانگونه بود و اين روش زبير و طلحه را سخت‏ بر آشفت و بناى تمرد گذاشتند و به نام زيارت كعبه،از مدينه به مكه رفتند و ام المؤمنين عايشه را كه در مكه بود و با على عليه السلام ميانه خوبى نداشت‏ با خود همراه ساخته به نام خونخواهى خليفه سوم! نهضت و جنگ خونين جمل را بر پا كردند (41) .





    پی نوشت:
    -پس از رحلت پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) اقليت انگشت‏ شمار به پيروى على (علیه السلام) از بيعت تخلف كردند و در راس اين اقليت از صحابه سلمان و ابوذر و مقداد و عمار بودند و در آغاز خلافت على (علیه السلام) نيز اقليت قابل توجهى به عنوان مخالف از بيعت‏ سر باز زدند و از جمله متخلفين و مخالفين سر سخت‏ سعيد بن عاص و وليد بن عقبه و مروان بن حكم و عمرو بن عاص و بسر بن ارطاة و سمرة بن جندب و مغيرة بن شعبه و غير ايشان بودند. مطالعه بيوگرافى اين دو دسته و تامل در اعمالى كه انجام داده‏اند و داستانهايى كه تاريخ از ايشان ضبط كرده،شخصيت دينى و هدف ايشان را به خوبى روشن مى ‏كند.دسته اولى از اصحاب خاص پيغمبر اكرم و از زهاد و عباد و فداكاران و آزاديخواهان اسلامى و مورد علاقه خاص پيغمبر اكرم بودند.پيغمبر فرمود خدا به من خبر داد كه چهار نفر را دوست دارد و مرا نيز امر كرده كه دوستشان دارم.نام ايشان را پرسيدند سه مرتبه فرمود:على سپس نام ابوذر و سلمان و مقداد را برد (سنن ابن ماجه،ج 1،ص 66)


    عايشه گويد : رسول خدا فرمود:هر دو امرى كه بر عمار عرضه شود حتما حق و ارشد آنها را اختيار خواهد كرد (سنن ابن ماجه،ج 1،ص 66)


    پيغمبر فرمود:«راستگوتر از ابوذر در ميان زمين و آسمان وجود ندارد»، (سنن ابن ماجه،ج 1،ص 68)


    از اينان در همه مدت حيات،يك عمل غير مشروع نقل نشده و خونى به نا حق نريخته ‏اند،به عرض كسى متعرض نشده‏ اند،مال كسى را نربوده ‏اند يا به افساد و گمراهى مردم نپرداخته ‏اند.

    ولى تاريخ از فجايع اعمال و تبهكاريهاى دسته دوم پر است و خونهاى نا حق كه ريخته‏اند و مالهاى مسلمانان كه ربوده‏اند و اعمال شرم آور كه انجام داده‏اند،از شماره بيرون است و با هيچ عذرى نمى‏توان توجيه كرد جز اينكه گفته شود (چنانكه جماعت مى‏ گويند) خدا از اينان راضى بود و در هر جنايتى كه مى‏كردند آزاد بودند و مقررات اسلام كه در كتاب و سنت است در حق ديگران وضع شده بوده است!!


    40-مروج الذهب،ج 2،ص 362.نهج البلاغه،خطبه 122.تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 160 شرح ابن ابى الحديد ج 1،ص 180.
    41-تاريخ يعقوبى،ج .تاريخ ابى الفداء،ج 1،ص 172.مروج الذهب،ج 2،ص 366.
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 02-19-2012 در ساعت 02:01 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  4. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

  5. #3
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158


    با اينكه همين طلحه و زبير هنگام محاصره و قتل خليفه سوم در مدينه بودند از وى دفاع نكردند (42) و پس از كشته شدن وى(عثمان) اولين كسى بودند كه از طرف خود و مهاجرين با على بيعت كردند (43) و همچنين ام المؤمنين عايشه خود از كسانى بود كه مردم را به قتل خليفه سوم تحريص(تشویق) مى ‏كرد (44) و براى اولى بار كه قتل خليفه سوم را شنيد به وى دشنام داد و اظهار مسرت نمود.اساسا مسببين اصلى قتل خليفه،صحابه بودند كه از مدينه به اطراف نامه‏ ها نوشته مردم را بر خليفه مى ‏شورانيدند.

    سبب جنگ دوم كه جنگ صفين ناميده مى ‏شود و يك سال و نيم طول كشيد،طمعى بود كه معاويه در خلافت داشت و به عنوان خونخواهى خليفه سوم اين جنگ را بر پا كرد و بيشتر از صد هزار خون ناحق ريخت و البته معاويه در اين جنگ حمله مى‏كرد نه دفاع،زيرا خونخواهى هرگز به شكل دفاع صورت نمى‏گيرد.

    عنوان اين جنگ‏«خونخواهى خليفه سوم‏»بود با اينكه خود خليفه سوم در آخرين روزهاى زندگى خود براى دفع آشوب از معاويه استمداد نمود وى با لشگرى از شام به سوى مدينه حركت نموده آنقدر عمدا در راه توقف كرد تا خليفه را كشتند آنگاه به شام‏ برگشته به خونخواهى خليفه قيام كرد (45) .



    پی نوشت:
    .

    42-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 152.
    43-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 154.تاريخ ابى الفداء،ج 1،ص 171.
    44-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 152.
    45-هنگامى كه عثمان در محاصره شورشيان بود به وسيله نامه از معاويه استمداد كرد،معاويه دوازده هزار لشكر مجهز تهيه كرده به سوى مدينه حركت نمود ولى دستور داد در حدود شام توقف نمايند و خودش نزد عثمان آمد آمادگى لشگر را گزارش داد،عثمان گفت:تو عمدا لشگر را در آنجا متوقف كردى تا من كشته شوم سپس خونخواهى مرا بهانه كرده قيام كنى (تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 152.مروج الذهب،ج 3،ص 25.تاريخ طبرى،ص 402)
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  6. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

  7. #4
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158



    و همچنين پس از آنكه على عليه السلام شهيد شد و معاويه خلافت را قبضه كرد،ديگر خود خليفه سوم را فراموش كرده،قتله خليفه را تعقيب نكرد!!

    پس از جنگ صفين،جنگ نهروان در گرفت،در اين جنگ جمعى از مردم كه در ميانشان صحابى نيز يافت مى ‏شد،در اثر تحريكات معاويه در جنگ صفين به على عليه السلام شوريدند و در بلاد اسلامى به آشوبگرى پرداخته هر جا از طرفداران على عليه السلام مى ‏يافتند مى ‏كشتند،حتى شكم زنان آبستن را پاره كرده جنينها را بيرون آورده سر مى ‏بريدند (46) .

    على عليه السلام اين غائله را نيز خوابانيد ولى پس از چندى در مسجد كوفه در سر نماز به ست‏برخى از اين خوارج شهيد شد.


    پى ‏نوشت:

    46-مروج الذهب،ج 2،ص 415. شيعه در اسلام صفحه 25
    تاليف: علامه سيد محمد حسين طباطبايى
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  8. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

  9. #5
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158

    تاريخچه اصطلاح شيعه

    «شيعه‏» در لغت‏ به معنى پيرو است و در اصطلاح به گروهى از مسلمانان گفته مى‏شود كه رهبرى جامعه اسلامى را پس از درگذشت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از آن حضرت على عليه السلام و فرزندان معصوم او مى ‏دانند.

    به گواهى تاريخ، پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم در طول حيات خود در موارد مختلف كرارا از فضايل و مناقب و نيز قيادت و رهبرى على عليه السلام پس از خويش سخن به ميان مى‏آورد.و اين توصيه ‏ها و سفارشها سبب شده بود كه طبق روايات مستند، در همان زمان پيامبر، گروهى دور على عليه السلام را بگيرند و به نام شيعه على عليه السلام شناخته شوند. اين گروه پس از رحلت پيامبر بر همان عقيده پيشين خود باقى ماندند و مصلحت انديشيهاى فردى و گروهى را بر تنصيص رسول خدا در باب رهبرى مقدم نداشتند، وچنين بود كه گروهى در عصر رسول خدا و پس از درگذشت او به نام شيعه معروف شدند. به اين مطلب در گفتار نويسندگان ملل و نحل نيز اشاره و تصريح شده است.

    نوبختى (متوفاى 310ه) مى‏نويسد: شيعه به كسانى گفته مى ‏شود كه در زمان رسول خدا و پس از او، على عليه السلام را به امامت و خلافت پذيرفته و از ديگران گسسته و به او پيوسته ‏اند».(1)

    ابوالحسن اشعرى مى ‏گويد: علت آنكه اين گروه را شيعه مى ‏گويند آن است كه اينان على را پيروى كرده و او را بر ديگر صحابه مقدم مى ‏دارند.(2)



    پی نوشت:




    1. فرق الشيعه، ص‏17.
    2. مقالات الاسلاميين:1/65.




    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  10. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

  11. #6
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158


    شهرستانى مى ‏نويسد: شيعه كسانى هستند كه از على عليه السلام بالخصوص پيروى كرده و به امامت و خلافت او از طريق نص و وصيت قائل شده ‏اند.(3)

    بنابر اين شيعه، تاريخى جز اسلام، و سرآغازى جز مبدا پيدايش اسلام ندارد، و در حقيقت، اسلام و تشيع دو رويه يك سكه يا دو نيمرخ از يك چهره ‏اند كه در يك زمان متولد شده‏اند. در اصل هشتاد و ششم خواهد آمد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در نخستين روزهاى دعوت آشكار خود، بنى هاشم را جمع كرد و خلافت و وصايت على را به آنان اعلان نمود، و پس از آن نيز در مراحل مختلف، بخصوص در روز غدير خلافت اورا رسما اعلام داشت.

    آرى، تشيع نه زاييده تبانى اهل سقيفه و نه فراورده حوادث دوران قتل عثمان و ديگر افسانه ‏ها است، بلكه اين خود پيامبر گرامى بود كه با رهنمودهاى آسمانى مكرر خويش، بذر تشيع را براى اولين بار در دل صحابه غرس نمود و به مرور زمان آن را رشد داد و جمعى از اصحاب كبار (بزرگ ؛ عظیم الشأن)چون سلمان و اباذر را شيعه ناميد. مفسران اسلامى در تفسير آيه :اِنَّ اَّلذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مقصود از اين آيه على و شيعيان اوست.(4)اوُلئكَ هُم خَيرُالبَريَّة›( بينه/7) نقل كرده ‏اند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:


    در تواريخ نام شيعيان على عليه السلام از صحابه و تابعين كه به خلافت‏ بلا فصل او پس از پيامبر اكرم معتقد بودند آمده است كه ذكر اسامى آنان در اين مختصر نمى ‏گنجد. تشيع به مفهوم يادشده، وجه مشترك ميان كليه شيعيان جهان است كه بخشى عظيم از مسلمانان گيتى را تشكيل مى ‏دهند.شيعيان در طول تاريخ اسلام دوشادوش ساير مذاهب اسلامى در گسترش اسلام سهم عظيمى را ايفا كرده ‏اند: علوم مختلف را پى‏ ريزى، دولتهاى مهمى را پايه ‏گذارى، و شخصيتهاى بسيار برجسته علمى و ادبى و سياسى را تقديم جامعه بشريت كرده‏ اند، و اينك نيز در اكثر نقاط جهان حضور دارند.





    پى ‏نوشت:
    3. ملل و نحل:1/131. 4. الدر المنثور:8/589، به نقل از جابر بن عبد الله، ابن سعيد خدرى، ابن عباس و عليعليه السلام.
    منشور عقايد اماميه صفحه 149
    استاد جعفر سبحانى
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  12. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •