سوره اسراء [17] - صفحه 5
صفحه 5 از 6 نخستنخست ... 3456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 54

موضوع: سوره اسراء [17]

  1. #41
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 85)- روح چيست؟ در تعقيب آيات گذشته به پاسخ بعضى از سؤالات مهم مشركان يا اهل كتاب پرداخته، مى‏گويد: «از تو در باره روح سؤال مى‏كنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است و به شما بيش از اندكى علم و دانش داده نشده است» (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا).

    از مجموع قرائن موجود در آيه و خارج آن چنين استفاده مى‏شود كه پرسش كنندگان از حقيقت روح آدمى سؤال كردند، همين روح عظيمى كه ما را از حيوانات جدا مى‏سازد و برترين شرف ماست، و تمام قدرت و فعاليت ما از آن سر چشمه مى‏گيرد و به كمكش اسرار علوم را مى‏شكافيم.

    و از آنجا كه روح، ساختمانى مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكى و شيميايى آن است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مأمور مى‏شود در يك جمله كوتاه و پرمعنى بگويد: «روح، از عالم امر است يعنى خلقتى اسرارآميز دارد».

    و چون بهره شما از علم و دانش بسيار كم و ناچيز است، بنابراين چه جاى شگفتى كه رازهاى روح را نشناسيد، هر چند از همه چيز به شما نزديكتر است؟

    از امام باقر و امام صادق عليهم السّلام چنين نقل شده كه در تفسير آيه يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ فرمود: «روح از مخلوقات خداوند است بينايى و قدرت و قوت دارد، خدا آن را در دلهاى پيغمبران و مؤمنان قرار مى‏دهد».

    البته روح آدمى مراتب و درجاتى دارد، آن مرتبه‏اى از روح كه در پيامبران و امامان است مرتبه فوق العاده والايى است، كه از آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نيز آگاهى و علم فوق العاده است و مسلما چنين مرتبه‏اى از روح از همه فرشتگان برتر خواهد بود حتى از جبرئيل و ميكائيل!- دقت كنيد.

    (آيه 86)- آنچه دارى از بركت رحمت اوست! چند آيه قبل سخن از قرآن بود، در اينجا در همين زمينه سخن مى‏گويد، نخست مى‏فرمايد: «و اگر بخواهيم آنچه را بر تو وحى فرستاده‏ايم، از تو مى‏گيريم» (وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ).

    «سپس كسى را نمى‏يابى كه در برابر ما از تو دفاع كند» و آن را از ما بازپس گيرد (ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنا وَكِيلًا).

    پس اين مائيم كه اين علوم را به تو بخشيده‏ايم تا رهبر و هادى مردم باشى، و اين مائيم كه هرگاه صلاح بدانيم از تو بازپس مى‏گيريم، و هيچ كس را در اين رابطه دخل و تصرفى نيست!

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-29-2013)

  3. #42
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 87)- اين آيه كه به صورت استثناء آمده است، مى‏گويد: اگر ما اين علم و دانش را از تو نمى‏گيريم چيزى نيست: «مگر رحمت پروردگارت» (إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ). رحمتى است براى هدايت و نجات خودت و رحمتى است براى هدايات و نجات جهان بشريت و اين رحمت در واقع دنباله همان رحمت آفرينش است كه ايجاب مى‏كند هرگز روى زمين از حجت الهى خالى نماند.

    و در پايان آيه به عنوان تأكيد، يا به عنوان بيان دليل بر جمله سابق مى‏گويد:

    «كه فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است» (إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً).

    وجود زمينه اين فضل در دل تو كه با آب عبادت و تهذيب نفس و جهاد آبيارى شده از يكسو، و نياز مبرم بندگان به چنين رهبرى از سويى ديگر، ايجاب كرده است كه فضل خدا بر تو فوق العاده زياد باشد.

    درهاى علم را به روى تو بگشايد، از اسرار هدايت انسان آگاهت سازد، و از خطاها محفوظت دارد، تا الگو و اسوه‏اى براى همه انسانها تا پايان جهان باشى.

    (آيه 88)- هيچ‏گاه همانند قرآن را نخواهند آورد! با توجه به اين كه آيات قبل و بعد در ارتباط با مباحث قرآن است، پيوند اين آيه كه با صراحت از اعجاز قرآن سخن مى‏گويد با آنها نياز به گفتگو ندارد.

    به هر حال خداوند روى سخن را در اينجا به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏گويد: «بگو:

    اگر انسانها و پريان- جن و انس- اتفاق كنند تا همانند اين قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را كمك كنند» (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً).

    اين آيه با صراحت تمام، همه جهانيان را اعم از كوچك و بزرگ، عرب و غير عرب، انسانها و حتّى موجودات عاقل غير انسانى، دانشمندان، فلاسفه، ادباء، مورخان، نوابغ و غير نوابغ، خلاصه همه را بدون استثناء در همه اعصار دعوت به مقابله با قرآن كرده است و مى‏گويد: اگر فكر مى‏كنيد قرآن سخن خدا نيست و ساخته مغز بشر است، شما هم انسان هستيد، همانند آن را بياوريد و هرگاه بعد از تلاش و كوشش همگانى، خود را ناتوان يافتيد، اين بهترين دليل بر معجزه بودن قرآن است.

    اين دعوت به مقابله كه در اصطلاح علماء عقائد، «نحدّى» ناميده مى‏شود يكى از اركان هر معجزه است، و هر جا چنين تعبيرى به ميان آمد به روشنى مى‏فهميم كه آن موضوع، از معجزات است.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-29-2013)

  5. #43
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 89)- اين آيه در واقع بيان يكى از جنبه‏هاى اعجاز قرآن يعنى «جامعيت» آن است، مى‏گويد: «ما در اين قرآن براى مردم از هر چيز نمونه‏اى آورديم» و همه معارف در آن جمع است (وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ).

    «اما بيشتر مردم (در برابر آن از هر كارى) جز انكار ابا داشتند» (فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً).

    به راستى اين تنوع محتويات قرآن، آن هم از انسانى درس نخوانده، عجيب است، چرا كه در اين كتاب آسمانى، هم دلائل متين عقلى با ريزه كاريهاى مخصوصش در زمينه عقائد آمده، و هم بيان احكام متين و استوار بر اساس نيازمنديهاى بشر در همه زمينه‏ها، هم بحثهاى تاريخى قرآن در نوع خود بى‏نظير، هيجان انگيز، بيدارگر، دلچسب، تكان دهنده و خالى از هرگونه خرافه است.

    و هم مباحث اخلاقيش كه با دلهاى آماده همان كار را مى‏كند كه باران بهار با زمينهاى مرده! مسائل علمى كه در قرآن مطرح شده، پرده از روى حقايقى بر مى‏دارد كه حد اقل در آن زمان براى هيچ دانشمندى شناخته نشده بود.

    خلاصه قرآن در هر وادى گام مى‏نهد، عاليترين نمونه را ارائه مى‏دهد. به همين دليل اگر جن و انس جمع شوند كه همانند آن را بياورند قادر نخواهند بود.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-29-2013)

  7. #44
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 90)-

    شأن نزول:

    در مورد نزول اين آيه و سه آيه بعد از آن چنين نقل شده كه: «گروهى از مشركان مكه در كنار خانه كعبه اجتماع كردند و با يكديگر پيرامون كار پيامبر سخن گفتند، سر انجام چنين نتيجه گرفتند كه بايد كسى را به سراغ محمّد فرستاد و به او پيغام داد كه اشراف قريش آماده سخن گفتن با تواند، نزد ما بيا.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به اميد اين كه شايد نور ايمان در قلب آنها درخشيدن گرفته و آماده پذيرش حق شده‏اند فورا به سراغ آنها شتافت. اما با اين سخنان رو برو شد:

    اى محمّد! ما تو را براى اتمام حجت به اينجا خوانده‏ايم. بگو ببينيم درد تو چيست و چه مى‏خواهى؟! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند مرا به سوى شما فرستاده و كتاب آسمانى بر من نازل كرده اگر آن را بپذيريد، در دنيا و آخرت به نفع شما خواهد بود و اگر نپذيريد صبر مى‏كنم تا خدا ميان من و شما داورى كند.

    گفتند: بسيار خوب، حال كه چنين مى‏گويى هيچ شهرى تنگتر از شهر ما نيست (اطراف مكه را كوههاى نزديك به هم فرا گرفته) از پروردگارت بخواه اين كوهها را عقب بنشاند و نهرهاى آب همچون نهرهاى شام و عراق در اين سرزمين خشك و بى‏آب و علف جارى سازد.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با بى‏اعتنايى فرمود: من مأمور به اين كارها نيستم.

    گفتند: پس قطعاتى از سنگهاى آسمانى را- آنگونه كه گمان مى‏كنى خدايت هر وقت بخواهد مى‏تواند بر سر ما بيفكند- بر ما فرود آر! فرمود: اين مربوط به خداست اگر بخواهد مى‏كند.

    يكى از آن ميان صدا زد: ما با اين كارها نيز ايمان نمى‏آوريم، هنگامى ايمان خواهيم آورد كه خدا و فرشتگان را بياورى و در برابر ما قرار دهى! پيامبر (هنگامى كه اين لاطائلات را شنيد) از جا برخاست تا آن مجلس را ترك كند بعضى از آن گروه به دنبال حضرت حركت كردند و گفتند: اى محمّد! قوم تو هر پيشنهادى كردند قبول نكردى، به خدا سوگند هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد تا به آسمان بالا روى، و چند نفر از ملائكه را پس از بازگشت با خود بياورى! و نامه‏اى در دست داشته باشى كه گواهى بر صدق دعوتت دهد! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در حالى كه قلبش را هاله‏اى از اندوه و غم به خاطر جهل و لجاجت و استكبار اين قوم فرا گرفته بود از نزد آنها بازگشت ....

    در اين هنگام اين آيات نازل شد و به گفتگوهاى آنها پاسخ داد».

    تفسير:

    پس از بيان عظمت و اعجاز قرآن در آيات گذشته در اينجا به قسمتی از بهانه جوئيهاى لجوجانه مشركان اشاره مى‏كند كه در شش قسمت بيان شده است:

    1- نخست مى‏گويد: «و آنها گفتند: ما هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم مگر اين كه از اين سرزمين چشمه پرآبى براى ما خارج كنى»! (وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً).

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-29-2013)

  9. #45
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 91)- دوم: «يا اين كه باغى از درختان خرما و انگور در اختيار تو باشد كه جويبارها و نهرها در لابلاى درختانش به جريان اندازى»! (أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِيراً).

    (آيه 92)- سوم: «يا آسمان را چنان كه مى‏پندارى قطعه قطعه بر سر ما فرود آرى» (أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً).

    4- «يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما رو در رو بياورى» (أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا).

    (آيه 93)- پنجم: «يا براى تو خانه‏اى پرنقش و نگار از طلا باشد» (أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ).

    6- «يا به آسمان بالا روى! حتى اگر به آسمان روى ايمان نمى‏آوريم مگر آن كه نامه‏اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم» (أَوْ تَرْقى‏ فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ).

    در پايان اين آيات مى‏خوانيم كه خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد كه در برابر اين پيشنهادهاى ضد و نقيض و بى‏پايه و گاهى مضحك «بگو: منزه است پروردگارم» از اين سخنان بى‏معنى (قُلْ سُبْحانَ رَبِّي).

    «مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم» (هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا).

    و وظيفه پيامبر ارائه معجزه است به مقدارى كه صدق دعوت او ثابت شود و بيش از اين چيزى بر او نيست.

    (آيه 94)- بهانه همگونى! در آيات گذشته سخن از بهانه جويى مشركان در زمينه نبوت پيامبر اسلام بود، و در اينجا به بهانه همگونى اشاره كرده، مى‏گويد: «تنها چيزى كه مانع شد مردم بعد از آمدن هدايت ايمان بياورند اين بود كه مى‏گفتند: آيا خدا انسانى را به عنوان پيامبر برانگيخته»؟ (وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‏ إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا).

    آيا باور كردنى است كه اين مقام والا و بسيار مهم بر عهده انسانى گذارده شود؟

    آيا نبايد اين رسالت عظيم را بر دوش نوع برترى همچون فرشتگان بگذارند، تا از عهده آن به خوبى برآيد، انسان خاكى كجا و رسالت الهى كجا؟ افلاكيان شايسته اين مقامند نه خاكيان! اين منطق سست و بى‏پايه مخصوص به يك گروه و دو گروه نبود، بلكه شايد اكثر افراد بى‏ايمان در طول تاريخ در برابر پيامبران به آن توسل جسته‏اند.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-29-2013)

  11. #46
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 95)- قرآن در يك جمله كوتاه و روشن پاسخ پرمعنايى به همه آنها داده مى‏گويد: «بگو: (حتى) اگر در روى زمين فرشتگانى (زندگى مى‏كردند، و) با آرامش گام برمى‏داشتند، ما از آسمان فرشته‏اى را به عنوان رسول بر آنها نازل مى‏كرديم» (قُلْ لَوْ كانَ فِي الْأَرْضِ مَلائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولًا). يعنى همواره رهبر بايد از جنس پيروانش باشد، انسان براى انسانها و فرشته براى فرشتگان.

    دليل اين همگونى رهبر و پيروان نيز روشن است، زيرا از يك سو مهمترين بخش تبليغى يك رهبر بخش عملى اوست. همان الگو بودن و اسوه بودن، و اين تنها در صورتى ممكن است كه داراى همان غرائز و احساسات، و همان ساختمان جسمى و روحى باشد.

    از سوى ديگر رهبر بايد همه دردها، نيازها، و خواسته‏هاى پيروان خود را به خوبى درك كند تا براى درمان و پاسخگويى به آن آماده باشد.

    به همين دليل پيامبران از ميان توده‏هاى مردم برخاسته‏اند.

    (آيه 96)- در تعقيب بحثهاى گذشته كه در زمينه توحيد و نبوت، و گفتگو با مخالفان بود، در اينجا يك نوع اعلام ختم بحث در اين مرحله و نتيجه گيرى از آن مى‏باشد.

    نخست مى‏گويد: اگر آنها دلائل روشن تو را در رابطه با توحيد و نبوت و معاد نپذيرند به آنها اعلام كن و «بگو: همين بس كه خدا ميان من و شما گواه باشد، چرا كه او از حال بندگانش آگاه (و نسبت به كارشان) بيناست» (قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً).

    در حقيقت دو هدف از بيان اين عبارت در نظر بوده است نخست اين كه:

    مخالفان متعصب لجوج را تهديد كند كه خداوند آگاه و بينا، شاهد و گواه اعمال ما و شماست، گمان نكنيد از محيط قدرت او بيرون خواهيد رفت، و يا چيزى از اعمالتان بر او مخفى مى‏ماند.

    ديگر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با بيان اين عبارت ايمان قاطع خود را به آنچه گفته است ظاهر سازد چرا كه قاطعيت گوينده در سخن خود، اثر عميق روانى در شنونده دارد، باشد كه اين تعبير محكم و قاطع كه توأم با يك نوع تهديد ملايم نيز مى‏باشد در آنها اثر بگذارد قلبشان را تكان دهد و فكرشان را بيدار كند و به راه راست بخواند.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-29-2013)

  13. #47
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 97)- سپس اضافه مى‏كند: «هر كس را خدا هدايت كند، هدايت يافته واقعى اوست» (وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ).

    «و هر كس را (به خاطر اعمالش) گمراه سازد، هاديان و سرپرستانى غير خدا براى او نخواهى يافت» (وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ).

    تنها راه اين است كه باز هم به سوى او بازگردند و نور هدايت از او بطلبند.

    اين دو جمله در حقيقت اشاره به اين است كه تنها استدلالات قوى و كوبنده براى ايمان آوردن كافى نيست، بلكه تا توفيق الهى و شايستگى هدايت در او پيدا نشود محال است ايمان بياورد.

    نطفه پاك ببايد كه شود قابل فيض------ورنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود!

    سپس به صورت يك تهديد قاطع و كوبنده صحنه‏اى از صحنه‏هاى قيامت را كه نتيجه قطعى اعمال آنهاست به آنها نشان داده، مى‏فرمايد: «ما آنها را در روز قيامت بر صورتهايشان محشور مى‏كنيم» (وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ).

    به جاى اين كه مستقيم و ايستاده راه بروند فرشتگان عذاب آنان را به صورتشان بر زمين مى‏كشند يا همچون خزندگان بر صورت و سينه مى‏خزند.

    و نيز «آنها در حالتى كه نابينا و لال و كر هستند» به آن دادگاه بزرگ وارد مى‏شوند (عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا).

    مواقف و مراحل قيامت مختلف است در بعضى از مراحل و مواقف آنها كور و كر و نابينا هستند، ولى در مراحل ديگرى چشمشان بينا و گوششان شنوا و زبانشان باز مى‏شود، تا صحنه‏هاى عذاب را ببينند و سرزنشهاى سرزنش كنندگان را بشنوند و به ناله و فرياد و اظهار ضعف بپردازند و اين خود يك نوع مجازات براى آنهاست.

    و نيز مجرمان از ديدن آنچه مايه سرور است و از شنيدن آنچه مايه نشاط و از گفتن آنچه موجب نجات مى‏باشد محرومند و به عكس آنچه كه مايه زجر و ناراحتى است مى‏بينند و مى‏شنوند و مى‏گويند.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «جايگاه هميشگى آنها دوزخ است» (مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ).

    اما گمان نكنيد آتشش همچون آتشهاى دنيا سر انجام به خاموشى مى‏گرايد نه «هر زمان التهاب آن فرو مى‏نشيند شعله تازه‏اى بر آنها مى‏افزائيم» (كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً).

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-30-2013)

  15. #48
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 98)- چگونه معاد ممكن است؟ در آيات گذشته ديديم كه چگونه سرنوشت شومى در جهان ديگر در انتظار مجرمان است. سرنوشتى كه هر انسان عاقلى را در انديشه فرو مى‏برد. در اينجا علت اين موضوع را به بيان ديگرى تشريح مى‏كند.

    نخست مى‏گويد: «اين كيفر آنهاست به خاطر اينكه آيات ما را انكار كردند و گفتند: آيا هنگامى كه ما استخوانهاى پوسيده، و خاكهاى پراكنده شويم، بار ديگر آفرينش تازه‏اى خواهيم يافت»؟ (ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً).

    (آيه 99)- قرآن بلافاصله از اين گفتار آنها كه مسأله معاد جسمانى را با تعجب مى‏نگريستند و يا آن را غير ممكن مى‏پنداشتند با بيان روشنى پاسخ داده، مى‏گويد: «آيا نمى‏دانند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده قادر است مثل آنها را بيافريند»؟ و به زندگى جديد بازشان گرداند (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ).

    ولى آنها نبايد عجله كنند اين رستاخيز و قيامت اگرچه دير آيد سر انجام مى‏آيد «و براى آنان سر آمدى قطعى- كه شكى در آن نيست- قرار ده» و تا اين زمان موعود فرا نرسد قيامت برپا نخواهد شد (وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لا رَيْبَ فِيهِ).

    «اما ظالمان (و ستمگران با شنيدن اين آيات نيز به همان راه انحرافى خود ادامه مى‏دهند) و جز راه كفر و انكار را پذيرا نيستند» (فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُوراً).

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-30-2013)

  17. #49
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 100)- و از آنجا كه آنها اصرار داشتند پيامبر نبايد از جنس بشر باشد گويى يك نوع حسادت و بخل مانع از اين مى‏شد كه باور كنند ممكن است خدا اين موهبت را به انسانى بدهد، لذا در اين آيه مى‏فرمايد: «به آنها بگو: اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد مسلما (به خاطر تنگ نظرى) امساك مى‏كرديد، مبادا انفاق مايه فقر و تنگدستى شما شود» (قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ).

    «و انسان طبعا موجود بخيلى است» (وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً).

    معاد جسمانى-

    اين سه آيه آخر از روشنترين آيات مربوط به اثبات معاد جسمانى است، زيرا تعجب مشركان از اين بود كه چگونه ممكن است خداوند استخوانهاى پوسيده و خاك شده را بار ديگر به لباس حيات و زندگى بيارايد، پاسخ قرآن نيز در همين رابطه است مى‏گويد: خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريد، چنين قدرتى را دارد كه اجزاى پراكنده انسان را جمع آورى كرده، حيات نوين ببخشد.

    ضمنا استدلال به عموميت قدرت خداوند در اثبات مسأله معاد يكى از دلائلى است كه قرآن كرارا روى آن تكيه كرده است.

    (آيه 101)- با اين همه نشانه‏ها باز ايمان نياوردند! در چند آيه پيش از اين خوانديم كه مشركان چه تقاضاهاى عجيب و غريبى از پيامبر داشتند.

    در اينجا در حقيقت نمونه‏اى از اين صحنه را در امتهاى پيشين بيان مى‏كند كه چگونه انواع خارق عادات و معجزات را ديدند و باز هم بهانه گرفتند و راه انكار را همچنان ادامه دادند.

    نخست مى‏گويد: «ما به موسى نه آيه و نشانه روشن داديم» (وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ).

    اين آيات عبارتند از: عصا، يد بيضا، طوفان، ملخ، يك نوع آفت نباتى به نام قمّل، فزونى قورباغه، خون، خشكسالى، كمبود ميوه‏ها.

    سپس براى تأكيد بيشتر اضافه مى‏كند: اگر مخالفانت حتى اين موضوع را انكار كنند براى اتمام حجت به آنها «از بنى اسرائيل سؤال كن كه در آن زمان كه (اين آيات) به سراغشان آمد چگونه بودند» (فَسْئَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِذْ جاءَهُمْ).

    ولى با اين حال نه تنها تسليم نشدند بلكه موسى را متهم به ساحر بودن و يا ديوانه بودن كردند «پس فرعون به او گفت: من گمان مى‏كنم اى موسى تو ساحر يا ديوانه‏اى» (فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى‏ مَسْحُوراً).

    اين روش هميشگى مستكبران است كه مردان الهى را به خاطر نوآوريها، و حركت بر ضد مسير جامعه‏هاى فاسد، و همچنين نشان دادن خارق عادات متهم به سحر و يا جنون مى‏كردند، تا در افكار مردم ساده‏دل نفوذ كنند و آنها را از گرد پيامبران پراكنده سازند.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-30-2013)

  19. #50
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره اسراء [17]

    (آيه 102)- ولى موسى در برابر اين تهمت ناروا سكوت نكرد و با قاطعيت هر چه تمامتر «گفت: (اى فرعون) تو به خوبى مى‏دانى كه اين آيات روشنى بخش را جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است» (قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ).

    بنابراين تو با علم و اطلاع و آگاهى حقايق را انكار مى‏كنى، تو به خوبى مى‏دانى كه اينها از طرف خداست، و منهم مى‏دانم كه مى‏دانى! و به همين دليل چون حق را دانسته انكار مى‏كنى «من فكر مى‏كنم اى فرعون! تو سر انجام هلاك خواهى شد» (وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً).

    (آيه 103)- چون فرعون نتوانست در برابر استدلالهاى دندان شكن موسى مقاومت كند به همان چيزى متوسل شه كه همه طاغوتيان بى‏منطق در تمام قرون و اعصار به آن متوسل مى‏شدند، مى‏فرمايد: «پس (فرعون) تصميم گرفت آنان را از آن سرزمين ريشه كن سازد ولى ما او و تمام كسانى را كه با او بودند، غرق كرديم» (فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً).

    (آيه 104)- «و بعد از آن به بنى اسرائيل گفتيم: در اين سرزمين [مصر و شام‏] ساكن شويد» (وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ).

    «اما هنگامى كه وعده آخرت فرا رسد همه شما را دسته جمعى (به آن دادگاه عدل) مى‏آوريم» (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً).

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-30-2013)

صفحه 5 از 6 نخستنخست ... 3456 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •