RE: کتاب کمال دین وکمال نعمت
مؤلف کتاب
نویسنده این کتاب ، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی ابن بابویه، مشهور به شیخ صدوق است. وی به دعای حضرت حجت (عج) به دنیا آمده است. مشایخ روایی قم چنین روایت می کنند که پدر شیخ صدوق دختر عموی خود را در نکاح داشت و از او فرزندی نیاورده بود. وی نامه ای به حسین بن روح (س)- نائب خاص امام عصر (عج) در غیبت صغری – نگاشت، تا از حضرتش درخواست کند برای او فرزندانی دانشمند از خدا بخواهد.
پس از سه روز به وی خبر رسید که آن حضرت برای علی بن حسین ، پدر شیخ صدوق دعا فرمودند و بزودی فرزندی مبارک برای وی متولد خواهد شد و از او اولاد متعدد خواهد بود. (۶)
مرحوم شیخ خود به این جریان مباهات و افتخار می نمود.
بطور دقیق تاریخ تولد مرحوم شیخ روشن نیست. اما به قرائنی می توان گفت که تولد وی پس از سال ۳۰۵ ق بوده است. بعضی این تاریخ را ۳۱۱ ق گفته اند. اما تاریخ وفات وی بدون هیچ اختلافی ۳۸۱ ق نقل شده است.
وی از بزرگان و شیوخ روایت در عصر خویش و دارای تالیفات زیادی بوده است. بحث از وی و تاریخ حیات او، خود مقالی دیگر می طلبد.
سبب تالیف کتاب
شیخ صدوق خود در مورد سبب تالیف این کتاب می گوید:
«آنچه که مرا به نگاشتن این کتاب واداشت این بود که هنگامی که سفر زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را به انجام رساندم، به نیشابور بازگشتم و د رآن شهر اقامت نمودم. اکثر شیعیانی را که با من رفت و آمد داشتند در موضوع غیبت امام عصر متحیر یافتم. در مورد قائم آل محمد بر ایشان شبهه رخنه کرده بود . آنها از راه تسلیم، به راه قیاس و رای عدول کرده بودند. پس تمام سعی خویش را در ارشاد آنها با اخبار رسیده از پیامبر و ائمه اطهار، به سوی راه حق و صواب مصروف داشتم.»
سپس وی جریان برخوردش با محمد بن صلت قمی نقل می کند و می گوید:
«وی روزی با من گفتگو می کرد که کلام مردی از بزرگان فلسفه و منطق در مورد حدیث قائم (عج) به میان آمد. این امر موجب حیرت و شک وی در این موضوع شده بود. پس بحثهایی در اثبات وجود امام و روایات غیبت ایشان از پیامبر و ائمه نقل نمودم، که موجب اطمینان نفس وی گردید. شک و شبهه ای که در او رخنه کرده بود از قلب وی ناپدید گشت. اخبار صحیحی را که بر او خواندم به گوش شنید و آنها را به اطاعت و قبول و تسلیم ، پذیرفت .
همو از من خواست که در این باره کتابی تصنیف کنم . پس درخواست او را اجابت نمودم و وعده کردم هر زمان که توانستم به وطنم، ری بازگردم این کار را خواهم کرد.
پی نوشت:
۶- کمال الدین و تمام النعمة ; ۵۰۲ ح ۳۱ و کتاب الغیبة ، شیخ طوسی: ۱۸۸ ، ۱۹۵ و رجال نجاشی: ۲۶۱
RE: کتاب کمال دین وکمال نعمت
نظر اجمالی به مطالب کتاب
مرحوم شیخ در مقدمه مفصل این کتاب به بحثهای مهم و جالبی پرداخته است: ۱- وی در این مقدمه با استشهاد به آیه شریفه:
«اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة » (۱۰)
مطالب زیادی در مورد خلافت و امامت بیان نموده است و آن را حجت بر غیبت امام عصر (عج) می شمارد.
پس از آن به رد مذاهبی که غیبت امام مهدی (عج) را نپذیرفته اند، می پردازد.
ابتدا بیان سید حمیری در رد بر «کیسانیة » که قائل به امامت و غیبت محمد بن حنفیة ، فرزند امام علی(ع) را آورده است ، چه آنکه خود سید حمیری زمانی از این فرقه بوده است.
پس از آن «ناووسیه » را – که قائل به غیبت امام صادق(ع) – و «واقفیه » را – که قائل به غیبت امام کاظم(ع) یا امام عسکری(ع) هستند – با روایات وفات این امامان ، رد می کند.
وی رساله جوابیه «ابن قبه رازی » متکلم و شیخ طائفه امامیه در عصر خویش را در جواب شبهه بعضی «معتزله » ، بطور کامل در مقدمه گنجانیده است.
در مقام رد بر «زیدیه » نیز رساله دیگری از «ابن قبه » را آورده و خود نیز به پاسخ بعضی از شبهات ایشان به صورت مستقل پرداخته است.
وی پس از این مقدمه طولانی در ضمن ۵۸ باب مطالب کتاب را سامان داده است. مباحث این کتاب را – چنانکه خود شیخ هم در پایان مقدمه اشاره دارد – می توان به پنج مطلب کلی دسته بندی کرد ، که عبارتند از:
۱- اخبار انبیاء و اولیایی که غیبت داشته اند.
وی در ضمن ۷ باب، به غیبت پیامبرانی چون ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و یوسف و موسی (ع) و اوصیاء آنها پرداخته است. همو در۱۳ باب دیگر ، قضایای بشارت حضرت موسی و عیسی(ع) و پیروان ایشان به ظهور پیامبر اسلام را بیان می دارد. این روایات شاهد بر غیبت زمانی آن حضرت هستند. چه آنکه نام و یاد آن حضرت قرنها پیش از ایشان در دل مؤمنان بوده است. اما وجود شریف آن حضرت، پس از زمانی طولانی ظهور یافت.
پی نو.شت:
۷-- کمال الدین و تمام النعمة ; ۵۰۲ ح ۳۱ و کتاب الغیبة ، شیخ طوسی: ۱۸۸ ، ۱۹۵ و رجال نجاشی: ۲۶۱
۸ – عیون اخبارالرضا; ج ۲، ص ۲۴۸
۹- الامالی;۱۰۳ ،۱۰۶ ،۴۸۷
RE: کتاب کمال دین وکمال نعمت
نظر اجمالی به مطالب کتاب
مرحوم شیخ در مقدمه مفصل این کتاب به بحثهای مهم و جالبی پرداخته است: ۱- وی در این مقدمه با استشهاد به آیه شریفه:
«اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة » (۱۰)
مطالب زیادی در مورد خلافت و امامت بیان نموده است و آن را حجت بر غیبت امام عصر (عج) می شمارد.
پس از آن به رد مذاهبی که غیبت امام مهدی (عج) را نپذیرفته اند، می پردازد.
ابتدا بیان سید حمیری در رد بر «کیسانیة » که قائل به امامت و غیبت محمد بن حنفیة ، فرزند امام علی(ع) را آورده است ، چه آنکه خود سید حمیری زمانی از این فرقه بوده است.
پس از آن «ناووسیه » را – که قائل به غیبت امام صادق(ع) – و «واقفیه » را – که قائل به غیبت امام کاظم(ع) یا امام عسکری(ع) هستند – با روایات وفات این امامان ، رد می کند.
وی رساله جوابیه «ابن قبه رازی » متکلم و شیخ طائفه امامیه در عصر خویش را در جواب شبهه بعضی «معتزله » ، بطور کامل در مقدمه گنجانیده است.
در مقام رد بر «زیدیه » نیز رساله دیگری از «ابن قبه » را آورده و خود نیز به پاسخ بعضی از شبهات ایشان به صورت مستقل پرداخته است.
وی پس از این مقدمه طولانی در ضمن ۵۸ باب مطالب کتاب را سامان داده است. مباحث این کتاب را – چنانکه خود شیخ هم در پایان مقدمه اشاره دارد – می توان به پنج مطلب کلی دسته بندی کرد ، که عبارتند از:
۱- اخبار انبیاء و اولیایی که غیبت داشته اند.
وی در ضمن ۷ باب، به غیبت پیامبرانی چون ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و یوسف و موسی (ع) و اوصیاء آنها پرداخته است. همو در۱۳ باب دیگر ، قضایای بشارت حضرت موسی و عیسی(ع) و پیروان ایشان به ظهور پیامبر اسلام را بیان می دارد. این روایات شاهد بر غیبت زمانی آن حضرت هستند. چه آنکه نام و یاد آن حضرت قرنها پیش از ایشان در دل مؤمنان بوده است. اما وجود شریف آن حضرت، پس از زمانی طولانی ظهور یافت.
۲- لزوم امامت واثبات امامت دوازده معصوم(ع) وی در این قسمت نیاز به امام معصوم در هر عصر و اتصال وصایت از زمان حضرت آدم تا خاتم را در دو باب مستقل با روایات اثبات نموده است. و سپس در۱۹ باب مختلف به تصریح خداوند و پیامبر و یکایک معصومین(ع) بر امامت حضرت مهدی و غیبت آن حضرت پرداخته است. مرحوم شیخ در هر یک از این ابواب تمامی روایات – اعم از صحیح و سقیم – را ذکر کرده است. لکن تنها به روایات صحیح استدلال می نماید.
پی نوشت:
۱۰ – سوره بقره ; آیه ۳۰
RE: کتاب کمال دین وکمال نعمت
۳- ولادت حضرت مهدی (عج) و اخبار مربوط به آن حضرت .
شیخ در ۵ باب اخبار میلاد آن حضرت و والدین ایشان و اخبار کسانی را – که به حضور ایشان تشرف یافته اند – جمع آوری کرده است. ۴- نامه هایی که از ناحیه آن حضرت صادر شده است.
این نامه ها که اصطلاحا «توقیع » نامیده می شود، در زمان غیبت کوتاه مدت آن امام (۲۶۰ -۳۲۹) ه ق به توسط وکلاء خاص ایشان به اشخاص مختلفی رسیده است. مرحوم شیخ ۵۲ توقیع را از آن حضرت نقل می کند.
۵ – عمر طولانی حضرت حجت (عج) از جمله مواردی است که توسط منکرین غیبت، به آن استشهاد می شود. استبعاد و خارق العاده بودن عمر آن حضرت ، همواره یکی از موضوعات اشکال برانگیز بوده و هست. مرحوم شیخ در طی ۹ باب ، احادیث مختلفی که عمر طولانی بعضی از انبیاء و اولیاء گذشته را اثبات می کند جمع آورده کرده است. وی به این وسیله د رمقام رفع شبهه برآمده است. نکته قابل توجه آنکه با توجه به تاریخی که برای تالیف کتاب ذکر شد، و ملاحظه آنکه غیبت کبری ازسال ۲۶۰ ق آغاز شده است. تنها۱۰۷ سال از غیبت آن حضرت می گذشته است که مرحوم شیخ به دفع شبهه پرداخته است.
وی در این باب داستانهایی را نیز از عمر طولانی بعضی از انسانها آورده است. خود ایشان وجه ذکر این داستانها را چنین می گوید: «اینگونه اخبار تاریخی مستند ما در مساله غیبت و وقوع آن نیست . چه آنکه به روایات صحیح ، از پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) این مساله به اثبات رسیده است. اسلام و شریعت و احکام آن، همه با روایات ایشان قابل اثبات است ». (۱۱)
سپس خود به بیان مقصود از نقل این قضایا می پردازد و می گوید:
«همه مردم به اینگونه اخبار تمایل دارند. با اطلاع به این داستانها ، تمایل بر اطلاع به سایرمطالب کتاب پیدا می کنند. و با خواندن کتاب ، مؤمن از آن بصیرت بیشتر می یابد و برمنکر ، حجت خداوند اثبات می شود . متحیران و شکاکان به بحث و بررسی در غیبت خوانده می شوند و چه بسا که هدایت یابند». (۱۲)
در پایان کتاب ایشان، بابی را منعقد نموده و موضوع آن را «نوادر کتاب » نامیده است. باید دانست بطور معمول بابهایی را محدثان نوادر می نامند که بخش الحاقی به کتاب ، پس از تالیف کتاب ، شمرده می شوند.
اما مقصود شیخ از نگارش این باب رد قول به «فترت » یعنی انقطاع موقت امامت است.
مرحوم شیخ ، پس ازنقل هر حدیث ، بیانی در نحوه استدلال به آن در نفی فترت دارد.
این کتاب دو مرتبه به صورت چاپ سنگی منتشر شده ، یکبار هم در نجف اشرف چاپ حروفی شد و بار دیگر در ایران با ترجمه چاپ شد. اما متاسفانه غلطهای بسیاری در این نسخه ها یافت می شود.
پی نوشت:
۱۱- کمال الدین و تمام النعمة; ۶۳۸
۱۲- همان ;۶۳۹