وقتی یک زندیق ومنافق شیعه را زندیق ومنافق می خواند

در مورد او سه قول به وجود آمد در بین علما:

1-او كافر است: به دليل نسبت تجسيم به خداوند همانگونه كه در عقيده الحمويه خويش بيان كرده است زيرا او قائل به اين مطلب شده بود كه خداوند داراي دست و پا و ساق و ...هست بالحقيقه. (من نسبه الي التجسيم لما ذكر في العقيده الحمويه و الواسطيه و غيرهما من ذلك كقوله ان اليد و القدم و الساق و الوجه صفات حقيقه لله و إنه علي العرش بذاته)

2-او از زنادقه است: به دليل اينكه منع مي نمايد از تعظيم نبي اكرم و..... (ومنهم من ينسبه الي الزندقه لقول ان النبي لايستغاث به و ان في ذلك تنقيصا و منعا من تعظيم النبي

3-او منافق است: به دليل اينكه مي گويد علي بن ابيطالب كفار را مي كشت تنها براي رياست نه از سر دلسوزي براي دين و اينكه علي بن ابيطالب دوست دار رياست بود و.... (ومنهم من ينسبه لقوله في علي بن ابيطالب إنه قاتل للرياسه لا للديانه و لقوله إنه كان يحب الرياسه و.....) ***الدررالكامنه ج1ص155 تصحيح دكتر فاضل سالم داراحياءالتراث العربي**

حال به نظر شما جالب نیست. کسی که خودش توسط علمای بزرگ اهل سنت زمان خودش متهم به (( منافق بودن یا زندیق بودن یا کافر بودن)) می شود. باز به شیعه برچسب (( منافق بودن و ملحد بودن و زندیق بودن)) بزند؟

نظر شما چیه؟