حادثه دستور هشام بن عبد الملک به حضرت باقر براى حرکت ازمدینه به سوى شام از چگونگى رابطه امام با دستگاه سیاسى وقت‏ومسائلى که از آنها در فشار بود و نیز شیوه مبارزه آن‏حضرت با این‏دستگاه پرده بر مى‏دارد. ما در اینجا به ذکر روایتى تاریخى مى‏پردازیم تاخوانندگان بتوانند در این باره بیشتر اندیشه کنند. البته در شرح این‏واقعه، روایات و مدارک مختلفى در دست است، ولى ما روایتى را که ازهمه مفصل تر است، برگزیده‏ایم.
از امام صادق‏علیه السلام روایت شده است که فرمود:
" در یکى از سالها هشام بن عبد الملک به سفر حج رفت در این سال‏محمّد بن على و پسرش جعفر بن محمّد علیهما السلام نیز به حج رفتند. امام صادق‏فرمود: سپاس خدا را که به حق، محمّد را به پیامبرى فرستاد و ما را بدوبزرگ و گرامى داشت. ما برگزیدگان خداوند بر خلقش و بهترین بندگان‏و خلفاى او هستیم. پس خوشبخت کسى است که از ما پیروى کند و تیره‏روز آن که با ما به دشمنى برخیزد و ستیزه جوید.
سپس گفت: مسلمه برادرش را از آنچه شنیده بود آگاه کرد، امّا وى برما خرده‏اى نگرفت تا آنکه او به دمشق رفت و ما نیز رهسپار مدینه‏شدیم. پس پیکى به عامل مدینه فرستاد مبنى بر اینکه پدرم و مرا نیز به‏دمشق بفرستد. چون ما وارد شهر دمشق شدیم سه روز ما را نگه داشتندودر روز چهارم به ما اذن دخول دادند. هشام بر تخت شاهى نشسته بودوسپاهیان و یاران خاصّش، با سلاح در دو صف، بر پاى ایستاده بودند،نشانه‏اى برابر او نصب کرده بودند و پیران قوم وى، به سوى آن تیرمى‏انداختند، چون داخل شدیم، پدرم جلو بود و من پشت سر او بودم،هشام پدرم را صدا زد و گفت:
اى محمّد! با پیران قومَت به سوى نشانه تیر انداز. پدرم به او پاسخ‏داد: من براى تیراندازى پیر شده‏ام. آیا بهتر نیست که مرا از این کار معاف‏دارى؟ هشام پاسخ داد: به حق خداوندى که ما را به دین خود و پیامبرش‏عزّت بخشید تو را معاف نمى‏کنم. سپس به پیر مردى از بنى امیّه اشاره کردکه کمانت را به او بده. پدرم کمان و تیر گرفت سپس تیر را در چلّه کمان‏نهاد و کمان را کشید و تیر انداخت. تیر درست در وسط هدف نشست.آنگاه براى دوّمین بار تیرى انداخت در این بار سوفار تیر را تا پیکان آن‏شکست و همچنین نُه تیر دیگر انداخت که یکى در دل دیگرى مى‏نشست.هشام از دیدن این صحنه، عنان اختیار از دست داد و گفت:بسیار عالى بود! اى ابو جعفر تو ماهرترین تیر انداز در میان عرب و عجم‏هستى. چرا فکر مى‏کنى که براى این کار پیر شده‏اى؟ آنگاه از آنچه گفته‏بود، پشیمان شد.