پسرعمر هم شهوتی بود؟
پسر عمر به این امر اعتراف کرده که:
«از پيامبر خدا (ص) گذشته هيچكس به اندازه من به نعمت همبسترى دست نيافته است»
نوادر الاصول، حكيم ترمذى 212.
از حرفش چنين بر مى‏آيد كه مردى شهوانى بوده و سر و كارى و اشتغال و تمايلى جز به شهوت نداشته است. و از سست رائى و نابخرديش اين كه پيامبر خدا (ص) را مثل خود پنداشته حتى شهوانى‏ترخویش را به این دانسته که ازدواجهای حضرت ختمی مرتبت نعوذ بالله تماما از روی شهوت بوده و مزاج خود را با مزاج ایشان که همه چیزش بر روی میزان و تساوی برقرار بود مقایسه میکند.
آن كه فقط به قوه شهوتش افتخار مى‏نمايد و ديگر ملكات را نديده يا نبوده مى‏انگارد. از سست رائى و ضعف عقل خويش پرده بر مى‏گيرد.
پدرش- عمر بن خطاب- با التفات به همين شهوت گرائى بود كه چون اجازه شركت در جهاد خارجى خواست نپذيرفت و گفت:
«آى پسرم! من از اين نگرانم كه مرتكب زناشوى!»
سيرة عمر بن الخطاب، ابن جوزى 115، و در چاپى 138
ایا در سر همین شهوترانی بود که از احکام اولیه اسلامی هم بی بهره بود؟
در جهل و بى‏اطلاعی پسر عمر از دين و فقه همين بس كه بلد نبود زنش را طلاق بدهد،
و چنانكه در «صحيح» مسلم آمده ناتوانى و نادانى مى‏نمود
4/ 181.