RE: امام جودوکرم*ازدواج آن بزرگواربادخترمأمون
انگیزههای مامون
این ازدواج که مامون بر آن اصرار داشت، کاملا جنبه سیاسی داشتو میتوان دریافت که وی از این کار چند هدف یاد شده در زیر را تعقیب میکرد:
۱-با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را برای همیشه دقیقا زیر نظر داشته باشد و از کارهای او بیخبر نماند (دختر مامون نیز براستی وظیفه خبرچینی و گزارشگری مامون را خوب انجام میداد و تاریخ شاهد این حقیقت است) .
۲-با این وصلت، به خیال خام خویش، امام را با دربار پرعیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند و بدین ترتیب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومی از مقام ارجمند عصمت و امامتساقط و خوار و خفیف نماید!
۳-با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقهمند به آنان وانمود کند (۱).پی نوشت:
۱) پیشوای نهم حضرت امام محمد تقی-علیه السلام-، مؤسسه در راه حق، قم، ۱۳۶۶ ه. ش، ص ۳۸.
RE: امام جودوکرم*ازدواج آن بزرگواربا دخترمأمون
۴-هدف چهارم مامون، عوامفریبی بود;چنانکه گاهی میگفت: من به این وصلت اقدام کردم تا ابو جعفر-علیه السلام-از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ کودکی باشم که از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابی طالب-علیه السلام-است. اما خوشبختانه این حقه مامون نیز بی نتیجه بود زیرا دختر مامون هرگز فرزندی نیاورد! (۲) و فرزندان امام جواد-علیه السلام-همگی از همسر دیگر امام بودند.
اینها انگیزههای مامون از این ازدواج بود. حال باید دید امام جواد-علیه السلام-چرا با این ازدواج موافقت کرد؟
از آنجا که بی هیچ شکی، امام اهداف و مقاصد واقعی مامون را از این گونهکارها میدانست و نیز میدانست که او همان کسی است که مرتکب جنایتبزرگ قتل پدرش امام رضا-علیه السلام-شده، به نظر میرسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتا بر اثر فشاری بوده است که مامون از پیش بر امام وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی اینچنین، تنها به مصلحت مامون بوده است نه به مصلحت امام! نیز میتوان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار میتوانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این، به یک معنا میتوانستشبیه قبول وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافتبه نفع جبهه تشیع باشد.________________________
.
۲) ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۴ ه. ق، ج ۳، ص ۱۸۹-ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، المطبعه العلمیه، ج ۴، ص ۳۸۰. مامون قبلا هم به همین منظور یکی از دختران خود را به امام هشتم تزویج کرده و در آن مورد نیز ناکام مانده بود!
RE: امام جودوکرم * سیمای آن بزرگوار
http://www.upsara.com/images/w98i93e3p85xb4ocn2p1.jpg
در طاعت کردگار
امام جواد علیهالسلام عابدترین فرد زمانش بود. محبّت و علاقهاش نسبت به باریتعالى وصف نشدنى و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنى است. براى ترسیم جلوههاى عبادى آن حضرت، به چند نمونه بسنده مىکنیم:
الف) نماز
امام جواد علیهالسلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصى داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت مىنمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار مىکرد.[۶]
هرگاه وارد ماه جدید مىشد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جاى مىآورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهاى ماه (۳۰ مرتبه) سوره توحید را مىخواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت مىکرد.[۷]
ب) روزه
روزههاى مستحبّى آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه مىگرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهى مىکردند.[۸]
علاوه بر این، گاهى میزان عبودیت و بندگى خویش را نسبت به مقام لایزال الهى با اذکار و ادعیه ابراز مىنمود. :-------------------------------------------------
پی نوشت:
[۱]اصول کافى، ج ۱، ص ۳۵۳؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۶۸.
[۲]مطالب السّؤول، ابن طلحه شافعى، ص ۲۳۹؛ الفصول المهمّه، ص ۲۵۲.
[۳]الوافى بالوفیات، ج ۴، ص ۱۰۵.
[۴]الفصول المهمّه، ص ۲۵۱.
[۵]الاتحاف بحبّ الاشراف، ص ۱۶۸.
[۶]اعلام الهدایه، ج ۱۱، ص ۳۹، به نقل از حیاه الامام محمد الجواد(ع)، ص ۶۷.
[۷]همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج ۲۳، ص ۲۲۰.
[۸]همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج ۲۳، ص ۲۲۲.
RE: امام جودوکرم* سیمای آن بزرگوار
برخى از مناجات و ادعیه آن حضرت عبارت است از
(الف) در حال قنوت
«اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّلیّه معدوده، و الآخر بلا آخریّه محدوده، أنشأتنا لا لعلّه اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجه اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختیاراً، و بلوتنا بأمرک و نهیک اختباراً، و ایّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقه، و جشمتنا الطّاعه، فأمرت تخییراً و نهیت تحذیراً، و خوّلت کثیراً، و سألت یسیراً، فعصى أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت...»[۹]
ب) بعد از نماز
«رضیت بااللّه ربّاً، و بالاسلام دیناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبیّاً، و بعلىٍّ ولیّاً، والحسن، والحسین، و علىّ بن الحسین، و محمّد بن علىّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و علىّ بن موسى، و محمّد بن علىّ، و علىّ بن محمّد، والحسن بن علىّ، و الحجّهبن الحسن بن علىّ، أئمّهً.
اللّهمّ ولیّک الحجّه فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فى عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدینک و أره ما یحبّ و تقرّبه عینه فى نفسه و فى ذرّیته و أهله و ماله و فى شیعته و فی عدوّه، و أرهم منه ما یحبّ و تقرّبه عینه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین.»[۱۰]
ج)براى برآورده شدن حاجت
راوى مىگوید: نامهاى خدمت امام جواد علیهالسلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعایى برایم یاد بدهد. آن حضرت این گونه برایم نوشت:
تقول اذا اصبحت و أمسیت: «اللّه اللّه اللّه، ربّى الرّحمن الرّحیم، لا اشرک به شیئاً» و ان زدت على ذلک فهو خیر، ثمّ تدعو بما بدأ لک فى حاجتک، فهو لکل شىء باذن اللّه تعالى، یفعل اللّه ما یشاء.[۱۱]____________
پی نوشت:
____[۹]همان، ص ۴۱، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج ۲۳، ص ۲۱۲.
[۱۰]همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج ۲۳، ص ۲۱۴ و ۲۱۵.
[۱۱]همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج ۲۳، ص ۲۱۸________________________
RE: امام جودوکرم* غریب بغداد
http://www.upsara.com/images/i4j5mtitt16f5s2i6obm.jpg
الف) سیماى جواد الائمه در یک نگاه
امام محمد بن على علیهما السلام (جواد الائمه) نهمین امام از خاندان اهل بیت علیهم السلام است . القابى که براى آن امام برشمردهاند و هر یک گویاى بعدى از شخصیت آسمانى حضرت است، عبارتاند از: «مختار، مرتضى، متوکل، متقى، زکى، تقى، منتجب، مرتضى، قانع، جواد، عالم ربانى، منتجب المرتضى و ... .» (۱)
ابن صباغ مالکى از القاب «جواد، قانع، مرتضى» یاد مىکند و مىگوید: مشهورترین لقب امام، «جواد» است . (۲) شیخ صدوق نیز مىنویسد: به محمد بن على الثانى، تقى گفته شد; چون از خدا تقوا پیشه کرد و زمانى که مامون شبانه با حالتى مست وارد شد و او را با شمشیر زد و گمان کرد حضرت را کشته است، خداوند او را نگه داشت . (۳)
کنیههاى حضرت نیز عبارتاند از: ابو جعفر ثانى (کنیه جدش امام باقر علیه السلام) و ابو على . (۴)
به نوشته ابن صباغ مالکى، چهرهاى سفید و اندامى متوسط داشت (۵) و نقش انگشترش به نقل طبرى «العزه لله» مانند انگشتر پیامبر صلى الله علیه و آله بود . (۶)------------------------------------------------------
پی نوشت:
۱) ر . ک: دلائل الامامه طبرى، ص ۳۹۶; الارشاد، ص۳۲۷; اعلام الورى، ج۲، ص۹۱; کشف الغمه، ج۲، ص ۳۴۳; بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۶ .
۲) فصول المهمه، ص۲۵۴; بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۵ .
۳) معانى الاخبار، ص۶۵; بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۶ .
۴) بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۳; دلائل الامامه، ص۳۹۶ .
۵) فصول المهمه، ص۲۵۴; بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۵ .
۶) دلائل الامامه، ص۳۹۷
RE: امام جودوکرم * غریب بغداد
مادر حضرت، سبیکه نوبیه بود . (۷) به نقل شیخ مفید فرزندان حضرت «على الهادى علیه السلام، موسى، فاطمه، امامه» بودند (۸) و طبرسى از دختران به «حکیمه، خدیجه، ام کلثوم» اشاره مىکند و مىگوید: برخى تنها از فاطمه و امامه یاد کردهاند . (۹)
شیخ طوسى روز دهم رجب را سال تولد وى مىداند (۱۰) و به نقل طبرسى آن امام در عصر معتصم به شهادت رسید . (۱۱) در این هنگام، ۲۵ سال و ۲ ماه و ۱۸ روز از دوران حیات امام مىگذشت . (۱۲)
مرحوم کلینى مىنویسد:
«محمد بن على علیهما السلام در حالى که ۲۵ سال و سه ماه و دوازده روز از عمرش مىگذشت، در روز سه شنبه، ۶ روز قبل از ذى حجه سال ۲۲۰ ه . ق شهید شد و بعد از پدر ده سال (منهاى بیست روز) زندگى کرد .» (۱۳)
ایشان با محمد امین بن هارون تا سال ۱۹۸ ه . ق (قبل از امامت) معاصر بود . از آن پس با مامون بن هارون (از ۱۹۸ تا ۲۱۸ قبل از امامت و ۲۱۸ تا ۲۰۳ در زمان امامت) هم عصر بود و سرانجام با معتصم عباسى از ۱۷ رجب یا شعبان ۲۱۸ ه . ق تا لحظه شهادت، ذى قعده ۲۲۰ ه . ق معاصر بود .
اینک که در آستانه شهادت جانگداز آن امام بزرگ و غریب قرار گرفتهایم، به بازخوانى گوشههایى از مظلومیتش در طول دوره امامت تا لحظه شهادت مىپردازیم: (۱۴)
ب) رنجهاى امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام از همان آغاز امامتبا سیل رنجها رویارو بود; مشکلاتى که گاه از سوى حاکمان، زمانى از طرف کارگزاران و منسوبین به طاغوتها و گاهى از سوى جاهلان، متعصبان، گروههاى انحرافى و ... ایجاد مىشد .--------------------------------------------------------
پی نوشت:
۷) برخى هم خیزران یا بانویى از اهل بیت ماریه همسر پیامبر صلى الله علیه و آله، ریحانه و کنیهاش ام الحسن، سکینه، دره و اهل مریسیه دانستهاند; کافى، ج۱، ص۴۹۲; ارشاد مفید، ص۲۹۷; مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹ .
۸) ارشاد مفید، ص۳۲۷ .
۹) بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۳ .
۱۰) مصباح المتهجد، ص۸۰۵; بحار الانوار، ج۵۰، ص۷ .
۱۱) ارشاد، ص۳۱۹; درباره اقوال دیگر، ر . ک: دلائل الامامه، ص۳۹۴; بحار الانوار، ج۵۰، ص۷ .
۱۲) کافى، ج۱، ص۴۹۲; درباره اقوال دیگر، ر . ک: همان ج۱، ص۴۹۷ .
۱۳) کافى، ج۱، ص۴۹۷ .
۱۴) درباره امام جواد علیه السلام به مقالاتى که پیرامون این شخصیت آسمانى در ماهنامه مبلغان نگاشته شده رجوع کنید، این مقالات عبارتاند از:
«نگاهى به سیره تبلیغى امام جواد علیه السلام» ش ۲، محمد حاج اسماعیلى;
«امامت جواد الائمه علیه السلام با نگرشى بر مسئله امامت و بلوغ جسمى» ش۹، محمد عابدى;
«مناظرهاى از امام جواد علیه السلام» ش۳۳، سیدجواد حسینى;
«ماجراى شهادت امام محمدتقى علیه السلام» ش۳۷، سید مجتبى اهرى;
«امام جواد علیه السلام پاسدار حریم وحى» ش۴۵، عبدالکریم پاک نیا
RE: امام جودوکرم* غریب بغداد
اینک نمونههایى را مرور مىکنیم:
۱ . شکستن حریم امامت
محمد بن ریان مىگوید: مامون به هر حیلهاى متوسل مىشد تا بر امام نفوذ کند، اما ممکن نمىشد، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد .
وقتى مىخواست دخترش، ام فضل را به خانه زفاف امام جواد علیه السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامى که داخل آن گوهرى بود، داد تا وقتى در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهى نکرد . در آنجا مردى بود که مخارق نامیده مىشد و صاحب صدا و عود و ضرب بود و ریشى دراز داشت . مامون او را طلبید . در گفتگوى مامون و مخارق، مخارق گفت: اگر به چیزى از امور دنیا مشغول باشد، من براى مقصود شما کفایت مىکنم . آن گاه رو به روى امام نشست، مانند الاغ عرعرى کرد و وقتى توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد . امام دقایقى بى توجهى کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله یا ذا العثون; اى ریش دراز از خدا بپرهیز .» مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند .
وقتى مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتى ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتى مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمىرود . (۱۵)
۲ . تهمت مستى و ...
فضاى تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهاى سنگینى مىکردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهى بسنده مىکرد . از جمله، عمر از خاندان فرج که با چپاول و رشوه و دزدى ثروت زیادى فراهم آورده بود و در حکومتبنى عباس نفوذ داشت، مدتى فرماندار مدینه شد و در همان زمان نسبتبه خاندان نبوت خشونتبه خرج مىداد و کار را به جایى رساند که به امام گفت: به گمانم تو مست هستى! امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخى تنها به درگاه الهى پناه برد و فرمود: «اللهم ان کنت تعلم انى امسیت لک صائما فاذقه طعم الخرب و ذل الاسر; خدایا! چنانچه تو مىدانى امروز براى تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خوارى اسارت را به او بچشان .»
طولى نکشید که در سال ۲۳۳ ه . ق متوکل بر او غضب کرد و دستور داد ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند . او بار دیگر به عمر غضب کرد و دستور داد هر چه مىتوانند بر گردنش ضربه بزنند و ۶هزار ضربه زدند و بار سوم کشان کشان به بغداد بردند و همان جا در اسارت مرد . واقعه توهین به امام جواد علیه السلام چنان سنگین بود و دل امام هادى علیه السلام را به درد آورده بود که وقتى خبر مرگ عمر را آوردند، ۲۴ مرتبه «الحمد لله» گفت . (۱۶)---------------------------------------------
پی نوشت:
۱۶) بحار الانوار، ج۵۰، ص۶۲ و ۲۲۱; کافى، ج۱، ص۴۹۶ .
۱۷) الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۷۱; بحار الانوار، ج۵۰، ص۴۵; اثبات الهداه، ج۶، ص۱۸۷ .
RE: امام جودوکرم * غریب بغداد
http://www.upsara.com/images/i4j5mtitt16f5s2i6obm.jpg
ج) اخبار شهادت امام جواد علیه السلام
مسعودى مىنویسد: وقتى ابوجعفر به دنیا آمد، ابوالحسن (امام رضا علیه السلام) به یارانش فرمود: «فى تلک اللیله قد ولد لى شبیه موسى بن عمران فالق البحار [و شبیه عیسى بن مریم] قدست ام ولدته فلقد خلقت طاهره مطهره . [ثم قال] بابى و امى شهید یبکى علیه اهل السماء یقتل غیظا و یغضب الله على قاتله فلا یلبث الا یسیرا حتى یعجل الله به الى عذابه الالیم و عقابه الشدید; (۱۹) در این شب براى من فرزندى شبیه موسى بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، [و شبیه عیسى بن مریم] مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد . به جان پدر و مادرم شهیدى مىشود که اهل آسمان بر او مىگریند . از روى خشم کشته مىشود و خدا بر قاتل او خشم مىگیرد; پس [قاتل او] نمىماند مگر اندکى تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوى او مىفرستد .»
امام جواد علیه السلام خود فرموده بود که «سى ماه بعد از مامون اجل او فرا خواهد رسید . (۲۰) » و به گفته محمد بن الفرج آن حضرت به او نوشته بود: «خمس را برایم بفرستید که بیشتر از امسال در بین شما نیستم .» (۲۱)
مرحوم کلینى نیز حکایتى دردناک از این آگاهى امام به شهادتش نقل مىکند و به نقل از اسماعیل بن مهران مىنویسد: وقتى ابوجعفر علیه السلام از مدینه به بغداد براى بار اول مىخواستبرود، گفتم: من بر شما مىترسم . با چهرهاى گشاده، فرمود: غیبت من در این سال نیست . وقتى بار دوم به سوى معتصم مىرفت، گفتم: شما مىروید، بعد از شما امامتبا کیست؟ حضرت جواد علیه السلام چنان گریست که محاسنش خیس شد و فرمود: «بعد از من امر امامت مربوط به فرزندم على علیه السلام است .» (۲۲)--------------------------------------------------------
پی نوشت:
۱۹) اثبات الوصیه، ص۲۱۰; عیون المعجزات، ص۱۱۸ (با اختلاف) .
۲۰) بحار الانوار، ج۵۰، ص۶۴ .
۲۱) اعلام الورى، ج۲، ص۱۰۰۱; بحار الانوار، ج۵۰، ص۶۳ .
۲۲) کافى، ج۱، ص۳۲۳
RE: امام جودوکرم * غریب بغداد
http://www.upsara.com/images/lidhpqabz97ugxcjv2.jpg
د) چگونگى شهادت امام جواد علیه السلام
سابقه خباثت و دشمنى معتصم، خلیفه عباسى، نشان مىدهد که دستور قتل توسط وى صادر شده است; هرچند عاملان مستقیم آن به نقلهاى مختلف، افراد مختلفى باشند و یا هر یک از آنها به عنوان تکمیل کننده پرونده شهادت حضرت عمل کرده باشند . این موضوع به قدرى روشن بود که مسعودى مىنویسد: «فلما انصرف الى العراق لم یزل المعتصم و جعفر بن المامون یدبرون و یعملون الحیله فى قتله; (۲۳) وقتى امام جواد علیه السلام [از مکه با همسرش] به عراق بازگشت، معتصم و جعفر بن مامون دائما در تدبیر و دستبه کار چارهاى براى قتل او بودند .» روایتهاى مختلفى که به دست آمده، چنین است:
۱ . روایت مسعودى
روایت فوق عامل اصلى قتل را خلیفه عباسى معرفى مىکند، مسعودى در ادامه مىنویسد: جعفر بن مامون که از کینه ام فضل نسبتبه امام (به دلیل برترى ام ابى الحسن نزد امام) خبر داشت و مىدانست که ام فضل از او صاحب فرزند نشده است، در انگور رازقى سم ریخت و ام فضل با تعریف و تمجید آن را به امام داد و حضرت خورد . در این هنگام پشیمان شد و گریست . امام فرمود: گریهات براى چیست؟ به خدا قسم خدا به فقرى گرفتارت کند که نجات نیابى و به بلایى که پوشانده نشود .» (۲۴)
۲ . روایت ابن شهرآشوب
معتصم به عبدالملک زیات، وزیر خود در مدینه، نوشت که امام و ام فضل را راهى بغداد کند . او هم على بن یقطین را مطلع کرد و امام راهى شد . معتصم حضرت را گرامى داشت و اشناس (فرمانده ارتشى) را با هدایایى به استقبال فرستاد . همراه آنها شربت ترش مزه (ریواس) آلوده به زهر را هم داد و گفت: این شربت را با یخ خنک کردهایم و امیرالمؤمنین، احمد بن ابى دؤاد، سعد بن خصیب و جماعتى از بزرگان هم نوشیدهاند و خلیفه دستور داده تا خنک استشما هم بنوشید . امام فرمود: شب مىنوشم . گفت: آن وقتبرفش آب مىشود . وى آن قدر اصرار کرد که امام آن را نوشید . (۲۵)-------------------------------------------------------------
پی نوشت:
۲۳) اثبات الوصیه، ص۲۱۹ - ۲۲۰; عیون المعجزات، ص۱۲۹ (با اختلاف) .
۲۴) اثبات الوصیه، ص۲۱۹; عیون المعجزات، ص۱۲۹; بحار الانوار، ج ۵، ص۱۶ .
۲۵) مناقب، ج۴، ص۳۸۴; بحار الانوار، ج۵۰، ص۸
RE: امام جودوکرم * غریب بغداد
۳ . روایت عیاشى
زرقان دوست صمیمى ابن ابى دؤاد، بعد از نقل ماجراى قضاوت فقهاء و امام در مورد قطع دست دزد که به رسوایى قاضیان و سربلندى امام انجامید، مىگوید: سه روز بعد، ابى دؤاد نزد خلیفه رفت و گفت: حق امیرالمؤمنین به گردن من باشد، خیرخواهى در بقاء حکومت و شما بر من واجب است و از این حق روى بر نمىگردانم، هرچند مرا در آتش بسوزانند . او گفت: آن چیست؟ ابن ابى دؤاد گفت: وقتى امیرمؤمنان در مجلس فقها رعیتش را جمع مىکند تا درباره مسئلهاى حکم دهند، آن گاه آنان حکم را براساس آنچه نزدشان ثابت است، اعلام مىدارند و این در حالى است که وزیران و حاجبان و خانواده خلیفه در مجلس حضور دارند و مردم عوامى که در پشت درها هستند، مطالب را مىشنوند، آن گاه امیر از گفته فقهاء دربار روى بر مىتابد و به گفته مردى عمل مىکند که بیشتر این امتبه امامتش معتقدند و او را سزاوارتر از خلیفه مىدانند، با همه اینها، امیرمؤمنان چگونه مىتواند از عدم اطاعت مردم و شکستحکومت عباسیان آسوده خاطر باشد؟ رنگ از چهره معتصم پرید و گفت: «جزاک الله عن نصیحتک خیرا .» معتصم روز چهارم به یکى از وزیران دستور داد حضرت را دعوت و مسموم کند و اگر قبول نکرد، بگوید: مجلس خصوصى است . وزیر چنان کرد و امام چون لقمه اول را در دهان گذاشت و احساس مسمومیت کرد، دستور داد مرکبش را براى رفتن آماده کنند و در مقابل اصرار میزبان فرمود: خروج من از خانه به نفع توست . امام آن روز و شب را در اثر مسمومیت در بستر افتاد و سرانجام به شهادت رسید .» (۲۶)-------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
۲۶) تفسیر عیاشى، ج۱، ص۳۹۱; وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۴۹۰; بحار الانوار، ج۵۰، ص۵ .