بخش اصلی:



1-تنها خدای واقعی و حقیقی (یعنی تنها خدای خلق کننده جهان) :

شناخت خدای حقیقی ، خدای که واقعا او جهان را خلق کرده و دانستن خواسته او و خصوصیات او از مهمترین سئوالات بشر است. امروزه ادیان و فلاسفه مختلف خداهای مختلف با راههای مختلف و خواسته های مختلف را معرفی می کنند ولی مسیح گفت :"من راه و راستی و حیات هستم."

ادیان دیگر آمدند تا راه را ، حقیقت را و راستی را نشان دهند و بگویند که ما چکارهای بکنیم که به آن برسیم ولی در مسیحیت یگانه راه راست حقیقت عیسی مسیح است . به نظر من دیوانگی است که انسان بوجود خدای واقعی اعتقاد داشته باشد ولی بر طبق معیارهای آن زندگی نکند.



2-تنها خدای نجات دهنده:

مسیحیت یک فرق اساسی و بسیار بزرگ با تمام ادیان ، راهها و فلسفه ها دارد و آن این است که در تمام ادیان و راههای دیگر انسان بسوی حقیقت و خدا حرکت می کند ولی در مسیحیت خدا بسوی انسان آمد.

تمام ادیان این فاصله و دوری را بین خالق و مخلوق قبول دارند ، فاصله ای که از ابتدا اراده خدا نبود ولی بخاطر گناه و نا اطاعتی انسانها از خدا بوجود آمد. فاصله ای که میان خدای قدوس و انسان گناهکار وجود دارد ، هیچ انسانی ، هیچ مکتبی ، هیچ دینی و هیچ فلسفه ای نمی تواند پر سازد. انسانها همه گناهکارند و طبق عدالت خدا همه باید بمیرند. حتی بنیانگذاران ادیان دیگر هم بارها از خدا طلب آمرزش می کردند و آنها هم بدون گناه نبودند. تنها کسی که می تواند این فاصله و شکاف را از بین ببرد ، عیسی مسیح است. او بعنوان خدای کامل و انسان کامل ،خدا را به انسان و انسان را به خدا نزدیک کرد. او بعنوان یگانه انسان بی گناه به نمایندگی از طرف همه انسانها مجازات مرگ را پذیرفت تا با خون خود ما را نجات بخشد.

نام او عیسی یعنی نجات دهنده است.



من مسیحی هستم ، چون تنها با مسیحی بودن است که انسان مطمئن است که حیات جاودان دارد . چون با تلاشهای انسانی هرگز نمی توان به خدا رسید.

مسیح بخاطر من نالایق مرد تا من از گناه ، لعنت ، مرگ و جهنم آزاد گردم و فرزند او گردم و وارث حیات جاودان و نعمتهای فراوان او گردم . او مرا آزاد کرد و من اکنون متعلق به او هستم و هیچ قدرتی نه در این دنیا و نه در دنیای دیگر قادر نیست مرا از خداوند جدا کند.