بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- خستگان بىنصيب! در آغاز اين سوره به نام تازهاى در باره قيامت برخورد مىكنيم كه آن «غاشيه» است، مىفرمايد: «آيا داستان غاشيه [- روز قيامت كه حوادث وحشتناكش همه را مىپوشاند] به تو رسيده است»؟! (هل اتاك حديث الغاشية).
«غاشيه» از ماده «غشاوة» به معنى پوشاندن است، انتخاب اين نام براى قيامت به خاطر آن است كه حوادث وحشتناك آن ناگهان همه را زير پوشش خود قرار مىدهد.
(آيه 2)- سپس به بيان چگونگى حال مجرمان پرداخته، مىگويد:
«چهرههائى در آن روز خاشع و ذلتبارند» (وجوه يومئذ خاشعة).
ذلت و ترس از عذاب و كيفرهاى عظيم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته، و از آنجا كه حالات روحى انسان بيش از همه جا در چهره او منعكس مىشود، اشاره به خوف و ذلت و وحشتى مىكند كه سراسر چهره آنها را مىپوشاند.
(آيه 3)- آنگاه مىافزايد: «آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شدهاند» (عاملة ناصبة).
تلاش و كوشش زيادى در زندگى دنيا به خرج مىدهند، ولى هيچ فايدهاى جز خستگى نصيبشان نمىشود، نه عمل مقبولى در درگاه خدا دارند، و نه چيزى از آن همه ثروتهائى كه اندوختهاند مىتوانند با خود ببرند، و نه نام نيكى از خود به يادگار مىگذارند، و نه فرزند صالحى، آنها زحمتكشان خسته و بينوايند، و چه تعبير رسائى است جمله «عاملة ناصبة» در حق آنان.
(آيه 4)- «و (سر انجام اين زحمتكشان خسته و بيهودهگر) در آتش سوزان وارد مىگردند» و با آن مىسوزند (تصلى نارا حامية).
(آيه 5)- ولى مجازات آنها به همين جا ختم نمىگردد، بلكه هنگامى كه بر اثر حرارت آتش تشنه مىشوند «از چشمهاى بسيار داغ به آنها مىنوشانند» (تسقى من عين آنية).
در آيه 29 سوره كهف مىخوانيم: «و اگر تقاضاى آب كنند آبى براى آنها مىآورند مانند فلز گداخته كه صورتهايشان را بريان مىكند، چه بد نوشيدنى است و چه بد محل اجتماعى»؟!