-
RE: سوره ممتحنه [60]
(آيه 9)- «تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مىكند كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانههايتان بيرون راندند يا به بيرون راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است» (انما ينهاكم الله عن الذين قاتلوكم فى الدين و اخرجوكم من دياركم و ظاهروا على اخراجكم ان تولوهم و من يتولهم فاولئك هم الظالمون).
از دو آيه فوق يك اصل كلى و اساسى در چگونگى رابطه مسلمانان با غير مسلمين استفاده مىشود، نه تنها براى آن زمان كه براى امروز و فردا نيز ثابت است، و آن اين كه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعيت و هر كشورى كه موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام كنند، يا دشمنان اسلام را يارى دهند سرسختانه بايستند، و هر گونه پيوند محبت و دوستى را با آنها قطع كنند. اما اگر آنها در عين كافر بودن نسبت به اسلام و مسلمين بىطرف بمانند و يا تمايل داشته باشند، مسلمين مىتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند.
البته نه در آن حد كه با برادران مسلمان دارند، و نه در آن حد كه موجب نفوذ آنها در ميان مسلمين گردد.
-
RE: سوره ممتحنه [60]
(آيه 10)-
شأن نزول:
در شأن نزول اين آيه و آيه بعد آمده است كه:
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در «حديبيه» با مشركان مكّه پيمانى امضا كرد يكى از موارد پيمان اين بود كه هر كس از اهل مكّه به مسلمانان بپيوندد او را بازگردانند، اما اگر كسى از مسلمانان اسلام را رها كرده به مكّه بازگردد مىتوانند او را برنگردانند.
در اين هنگام زنى به نام «سبيعه» اسلام را پذيرفت، و در همان سرزمين حديبيه به مسلمانان پيوست، همسرش خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و گفت: اى محمّد! همسرم را به من بازگردان، چرا كه اين يكى از مواد پيمان ماست، و هنوز مركب آن خشك نشده.
آيه نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان كنيد.
ابن عباس مىگويد: امتحانشان به اين بود كه بايد سوگند ياد كنند هجرت آنها به خاطر كينه با شوهر، يا علاقه به سرزمين جديد، و يا هدف دنيوى نبوده بلكه تنها به خاطر اسلام بوده است.
آن زن سوگند ياد كرد كه چنين است در اينجا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مهريهاى را كه شوهرش پرداخته بود و هزينههائى را كه متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود:
طبق اين ماده قرارداد تنها مردان را باز مىگرداند نه زنان را.
-
RE: سوره ممتحنه [60]
تفسير:
جبران زيانهاى مسلمين و كفار- در آيات گذشته سخن از «بغض فى اللّه» و قطع پيوند با دشمنان خدا بود، اما در اينجا سخن از «حبّ فى اللّه» و برقرار ساختن پيوند با كسانى است كه از كفر جدا مىشوند و به ايمان مىپيوندند.
نخست از زنان مهاجر، سخن مىگويد، و جمعا هفت دستور در اين آيه وارد شده كه عمدتا در باره زنان مهاجر، و قسمتى نيز در باره زنان كافر است.
1- نخستين دستور در باره آزمايش «زنان مهاجرات» است، روى سخن را به مؤمنان كرده، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه زنان با ايمان به عنوان هجرت نزد شما آيند، آنها را (از خود نرانيد، بلكه) آزمايش كنيد» (يا أيها الذين آمنوا اذا جاءكم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن).
نحوه امتحان چنين بود كه آنها را سوگند به خدا مىدادند كه مهاجرتشان جز براى قبول اسلام نبوده، و يا با پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله بيعت كنند كه راه شرك نپويند، و گرد سرقت و اعمال منافى عفت، و كشتن فرزندان، و مانند آن نروند، و سر تا پا تسليم فرمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باشند.
البته ممكن است كسانى در آن سوگند و اين بيعت نيز خلاف بگويند اما مقيّد بودن بسيارى از (مردم) حتّى مشركان در آن زمان به مسأله بيعت و سوگند به خدا سبب مىشد كه افراد كمتر دروغ بگويند.
لذا در جمله بعد مىافزايد: «خداوند به (درون دل آنها و) ايمانشان آگاهتر است» (الله اعلم بايمانهن).
2- در دستور بعد مىفرمايد: «هرگاه (از عهده اين امتحان برآمدند و) آنها را مؤمن يافتيد، آنها را به سوى كفّار بازنگردانيد» (فان علمتموهن مؤمنات فلا ترجعوهن الى الكفار).
-
RE: سوره ممتحنه [60]
3- در سومين مرحله كه در حقيقت دليلى است براى حكم قبل اضافه مىكند: «نه آنها بر كفار حلالند، و نه كفار براى آنها حلال» (لا هن حل لهم و لا هم يحلون لهن).
چرا كه ايمان و كفر در يك جا جمع نمىشود، و پيمان مقدس ازدواج نمىتواند رابطه در ميان مؤمن و كافر برقرار سازد.
4- از آنجا كه معمول عرب بود كه مهريه زنان خود را قبلا مىپرداختند در چهارمين دستور مىافزايد: «و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با اين زنان) پرداختهاند به آنان بپردازيد» (و آتوهم ما انفقوا).
درست است كه شوهرشان كافر است اما چون اقدام بر جدائى به وسيله ايمان از طرف زن شروع شده، عدالت اسلامى ايجاب مىكند كه خسارات همسرش پرداخت شود.
البته اين پرداخت مهر در مورد مشركانى بود كه با مسلمانان پيمان ترك مخاصمه در حديبيه يا غير آن امضا كرده بودند.
5- حكم ديگر كه به دنبال احكام فوق آمده اين است كه مىفرمايد: «و گناهى بر شما نيست كه با آنها ازدواج كنيد هر گاه مهرشان را به آنان بدهيد» (و لا جناح عليكم ان تنكحوهن اذا آتيتموهن اجورهن).
بايد توجه داشت كه در اينجا زن بدون طلاق از شوهر كافر جدا مىشود، ولى بايد عدّه نگهدارد.
6- اما هرگاه قضيه بر عكس باشد يعنى شوهر اسلام را بپذيرد و زن بر كفر باقى بماند، در اينجا نيز رابطه زوجيت به هم مىخورد و نكاح فسخ مىشود، چنانكه در ادامه همين آيه مىفرمايد: «و هرگز زنان كافر را در همسرى خود نگه نداريد» (و لا تمسكوا بعصم الكوافر).
-
RE: سوره ممتحنه [60]
7- در آخرين حكم كه در آيه ذكر شده سخن از مهر زنانى است كه از اسلام جدا شوند و به اهل كفر بپيوندند، مىفرمايد اگر كسى از زنان شما كافر شد و به بلاد كفر فرار كرد «حق داريد مهرى را كه پرداختهايد مطالبه كنيد همان گونه كه آنها حق دارند مهر (زنانشان را كه از آنان جدا شدهاند) از شما مطالبه كنند» (و سئلوا ما انفقتم و ليسئلوا ما انفقوا).
و اين مقتضاى عدالت و احترام به حقوق متقابل است.
و در پايان آيه به عنوان تأكيد بر آنچه گذشت، مىفرمايد: «اين حكم خداوند است كه در ميان شما حكم مىكند و خداوند دانا و حكيم است» (ذلكم حكم الله يحكم بينكم و الله عليم حكيم).
احكامى است كه همه از علم الهى سر چشمه گرفته، و آميخته با حكمت است، و توجه به اين حقيقت كه همه از سوى خداست بزرگترين ضمانت اجرائى براى اين احكام محسوب مىشود.
-
RE: سوره ممتحنه [60]
(آيه 11)- در اين آيه در ادامه همين سخن مىفرمايد: «و اگر بعضى از همسران شما از دستتان بروند (اسلام را رها كرده به كفّار پيوستند) و شما در جنگى بر آنها پيروز شديد و غنائمى به دست گرفتيد، به كسانى كه همسرانشان رفتهاند همانند مهرى را كه پرداختهاند (از غنائم) بدهيد» (و ان فاتكم شىء من ازواجكم الى الكفار فعاقبتم فآتوا الذين ذهبت ازواجهم مثل ما انفقوا).
و در پايان آيه، همه مسلمانان را به تقوا دعوت كرده، مىفرمايد: «و از (مخالفت) خداوندى كه همه به او ايمان داريد بپرهيزيد» (و اتقوا الله الذى انتم به مؤمنون).
دستور به تقوا در اينجا ممكن است به خاطر اين باشد كه معمولا در تشخيص مقدار مهريه به گفته همسران اعتماد مىشود، چون راهى براى اثبات آن جز گفته خود آنها وجود ندارد، و امكان دارد وسوسههاى شيطانى سبب شود كه بيش از مقدار واقعى ادّعا كنند، لذا آنها را توصيه به تقوا مىنمايد.
(آيه 12)- شرايط بيعت زنان: در تعقيب آيات گذشته كه احكام زنان مهاجر را بيان مىكرد در اين آيه حكم بيعت زنان را با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شرح مىدهد.
بطورى كه مفسران نوشتهاند اين آيه روز فتح مكّه نازل شد، هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر كوه صفا قرار گرفته بود از مردان بيعت گرفت، زنان مكّه كه ايمان آورده بودند براى بيعت خدمتش آمدند، آيه نازل شد و كيفيت بيعت با آنان را شرح داد.
روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىفرمايد: «اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند تهمت و افترائى پيش دست و پاى خود نياورند، و در هيچ كار شايستهاى مخالفت و نافرمانى تو نكنند، با آنها بيعت كن و براى آنها از درگاه خداوند آمرزش بطلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است» (يا ايها النبى اذا جاءك المؤمنات يبايعنك على ان لا يشركن بالله شيئا و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن اولادهن و لا يأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لا يعصينك فى معروف فبايعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحيم).
در مورد چگونگى بيعت بعضى نوشتهاند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد ظرف آبى آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف ديگر ظرف مىگذاردند، و بعضى گفتهاند: پيامبر از روى لباس با آنها بيعت مىكرد.
-
RE: سوره ممتحنه [60]
(آيه 13)- چنانكه ديديم اين سوره با مسأله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همين امر نيز پايان مىگيرد، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد» (يا ايها الذين آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم).
شما نبايد آنها را به دوستى برگزينيد و اسرار خود را در اختيار آنها بگذاريد.
تعبير «قوما غضب اللّه عليهم» مفهوم وسيع و گستردهاى دارد كه همه كفار و مشركين را شامل مىشود، و تعبير به «غضب» در قرآن مجيد منحصر به «يهود» نيست، بلكه در مورد منافقان نيز آمده است (فتح/ 6).
سپس به ذكر مطلبى مىپردازد كه در حكم دليل بر اين نهى است، مىفرمايد:
«آنان از (نجات در) آخرت مأيوسند همان گونه كه كافران مدفون در قبرها مأيوس مىباشند» (قد يئسوا من الآخرة كما يئس الكفار من اصحاب القبور).
زيرا مردگان كفار در جهان برزخ نتائج كار خود را مىبينند و راه بازگشت براى جبران ندارند لذا بكلى مأيوسند، اين گروه از زندگان نيز به قدرى آلوده گناهند كه هرگز اميدى به نجات خويش ندارند، درست همانند مردگان از كفار.
«پايان سوره ممتحنه»