-
RE: سوره جاثيه [45]
(آيه 22)- اين آيه در حقيقت تفسير و تعليلى است براى آيه قبل، مىفرمايد: «و خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است» (وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
«و هدف آن است كه هر كس در برابر اعمالى كه انجام داده است جزا داده شود، و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد» (وَ لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
سراسر عالم نشان مىدهد كه آفريننده اين جهان آن را بر محور حق قرار داده، و در همه جا حق و عدالت حاكم است.
با اين حال چگونه ممكن است مؤمنان صالح العمل و مجرمان بىايمان را يكسان قرار دهد.
(آيه 23)- اين آيه نيز توضيح و تعليل ديگرى است براى عدم مساوات كافران و مؤمنان، مىفرمايد: «آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرارداده»؟! (أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
و فرمان خدا را رها كرده، و به دنبال خواست دل و هواى نفس افتاد و اطاعت آن را بر اطاعت حق مقدم شمرد.
«و خداوند او را با آگاهى (بر اين كه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته» (وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ).
«و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پردهاى افكنده است» تا در وادى ضلالت همواره سرگردان بماند (وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً).
«با اين حال چه كسى مىتواند غير از خدا او را هدايت كند» (فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ).
«آيا متذكر نمىشويد»؟ (أَ فَلا تَذَكَّرُونَ). و تفاوت چنين كسى را با آنها كه در پرتو نور حق راه خود را يافتهاند نمىفهميد؟
راستى چه بت خطرناكى است هوى پرستى كه تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مىبندد، و چه گويا و پرمعنى است حديثى كه از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله نقل شده: «هرگز در زير آسمان معبودى مبغوضتر نزد خدا از هواى نفس، پرستش نشده است»! چرا كه بتهاى معمولى موجوداتى بىخاصيتند، ولى بت هوى و هوس اغوا كننده، و سوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است.
-
RE: سوره جاثيه [45]
(آيه 24)- عقايد دهريين: در اينجا بحث ديگرى پيرامون منكران توحيد است، منتها تنها از گروه خاصى از آنها يعنى «دهريين» نام مىبرد كه مطلقا وجود صانع حكيم را در عالم هستى انكار مىكردند، در حالى كه اكثر مشركان ظاهرا به خدا ايمان داشتند و بتها را شفيعان درگاه او مىدانستند.
مىفرمايد: «و آنها گفتند چيزى جز همين زندگى ما در دنيا در كار نيست، گروهى از ما مىميرند و گروهى زنده مىشوند» و جاى آنها را مىگيرند، و نسل بشر همچنان تداوم مىيابد (وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا).
«و چيزى جز دهر و گذشت روزگار ما را هلاك نمىكند» (وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ).
جمله نخست ناظر به انكار معاد است و جمله بعد ناظر به انكار مبدأ.
قرآن مجيد در پاسخ اين بيهوده گويان جمله كوتاه و پرمحتوائى بيان كرده كه در موارد ديگرى از قرآن نيز به چشم مىخورد، مىفرمايد: «آنها به اين سخن (كه مىگويند معادى نيست و مبدأ جهان نيز دهر است) يقين ندارند، بلكه تنها گمان بىپايهاى دارند» (وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ).
(آيه 25)- در اين آيه به يكى از بهانه جوئيهاى بىاساس اين گروه در مورد معاد اشاره كرده، مىگويد: «و هنگامى كه آيات بينات و آشكار ما بر آنها خوانده مىشود تنها دليلى كه در برابر آن دارند اين است كه مىگويند: اگر راست مىگوئيد، پدران ما را زنده كنيد و بياوريد» تا بر صدق گفتار شما گواهى دهند (وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
آرى! اين تنها دليل آنها بود، دليلى سست و واهى، چرا كه خداوند قدرت خويش را بر احياى مردگان از طرق مختلف به انسانها نشان داده است.
-
RE: سوره جاثيه [45]
(آيه 26)- در آن دادگاه عدل همه به زانو در مىآيند! در اينجا پاسخ ديگرى به سخن دهريين كه منكر مبدأ و معاد بودند داده، مىفرمايد: «بگو: خداوند شما را زنده مىكند، سپس مىميراند سپس (بار ديگر حيات مىبخشد و) براى حساب در روز قيامت، روزى كه در آن شكّ و ترديدى نيست جمع آورى مىكند» (قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ).
آنها نه خدا را قبول داشتند و نه روز جزا را، و محتواى اين آيه در حقيقت استدلال براى هر دو قسمت است، چرا كه روى مسأله حيات نخستين تكيه شده، از سوى ديگر، كسى كه قادر بر حيات نخستين است چگونه قادر بر اعاده آن نيست.
و از آنجا كه بسيارى از مردم در اين دلائل تأمل و دقت نمىكنند در پايان آيه مىافزايد: «ولى اكثر مردم نمىدانند» (وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ).
(آيه 27)- اين آيه دليل ديگرى بر مسأله معاد است كه شبيه آن را در آيات ديگر قرآن خواندهايم، مىفرمايد: «مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست» (وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
او كه مالك و حاكم بر تمام پهنه عالم هستى است، مسلما قدرت بر احياى مردگان را دارد، و چنين كارى در برابر قدرت او هرگز مشكل نيست.
او اين جهان را مزرعهاى براى قيامت، و تجارتخانه پرسودى براى عالم پس از مرگ، قرار داده است، لذا در پايان آيه مىافزايد: «و آن روز كه قيامت بر پا شود اهل باطل زيان مىبينند» (وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ).
حيات و عقل و هوش و مواهب زندگى سرمايههاى انسان است باطل گرايان آنها را با متاع زود گذرى كه نسبت به آن هيچ ارزشمند نيست مبادله مىكنند، و روز رستاخيز كه تنها قلب سليم و ايمان و عمل صالح به كار مىآيد زيانكار بودن خود را با چشم مشاهده مىكنند.
-
RE: سوره جاثيه [45]
(آيه 28)- اين آيه صحنه قيامت را به طرز بسيار گويائى ترسيم كرده، مىگويد: «در آن روز هرامتى را مىبينى (كه از شدت ترس و وحشت) بر زانو نشسته» (وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً).
سپس دومين صحنه از صحنههاى قيامت را به اين صورت بيان مىكند كه:
«هرامتى به سوى كتابش خوانده مىشود (و به آنها مىگويند:) امروز جزاى آنچه را انجام مىداديد به شما مىدهند» (كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
اين كتاب همان نامه اعمالى است كه تمام نيكيها و بديها، زشتيها و زيبائيهاى گفتار و كردار انسانها در آن ثبت است.
تعبير «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» نشان مىدهد كه علاوه بر نامه اعمالى كه براى هر انسانى جداگانه موجود است هر امتى نيز نامه اعمالى متعلق به جمع و گروه خود دارد.
(آيه 29)- بار ديگر از سوى خداوند به آنها خطاب مىشود و به عنوان تأكيد مىگويد: «اين كتاب ما است كه به حق با شما سخن مىگويد» و اعمال شما را بازگو مىكند! (هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ).
آن روز كه شما هر چه مىخواستيد انجام مىداديد هرگز باور نمىكرديد كه اعمالتان در جايى ثبت شود، ولى «ما آنچه را انجام مىداديد مىنوشتيم» (إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
(آيه 30)- در اين آيه مرحله نهائى دادرسى قيامت را بيان مىكند، آنجا كه هرگروهى به نتيجه اعمال خود مىرسند.
مىفرمايد: «اما كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد مىكند» (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ).
و در پايان آيه مىفرمايد: «اين پيروزى آشكار است» (ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ).
-
RE: سوره جاثيه [45]
(آيه 31)- در اين آيه سرنوشت گروه ديگرى را كه نقطه مقابل اين گروهند يادآور شده، مىفرمايد: «و اما كسانى كه كافر شدند (به آنها گفته مىشود) مگر آيات من بر شما خوانده نمىشد و شما استكبار مىكرديد (و تسليم حق نمىشديد) و قومى مجرم و گناهكار بوديد» (وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ).
قابل توجه اين كه در اين آيه تنها سخن از كفر است، و اما اعمال سوء به عنوان يك عامل دخول به عذاب الهى ذكر نشده، اين به خاطر آن است كه مسأله كفر به تنهايى موجب عذاب است.
(آيه 32)- آن روز كه اعمال سوء انسان آشكار مىشود! اين آيه توضيحى است بر مسأله استكبار كافران در برابر آيات الهى و دعوت انبيا كه در آيه قبل به صورت اجمالى بيان شده بود، مىفرمايد: «هنگامى كه گفته مىشد وعده الهى حق است و در قيامت هيچ شكّى نيست شما مىگفتيد: ما نمىدانيم قيامت چيست؟ ما تنها گمانى در اين باره داريم و به هيچ وجه يقين نداريم» (وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ).
آغاز جزء 26 قرآن مجيد
ادامه سوره جاثيه
(آيه 33)- اين آيه از مجازات و كيفر آنها سخن مىگويد، كيفرى كه شباهت با مجازاتهاى قراردادى دنياى ما ندارد، مىفرمايد: «در آنجا سيّئات اعمالشان براى آنها آشكار مىشود» (وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا).
زشتيها و بديها تجسّم مىيابند، جان مىگيرند، و در برابر آنها آشكار مىشوند، و همدم و همنشين آنها هستند و دائما آزارشان مىدهند! «و سر انجام آنچه را استهزا مىكردند آنها را فرا مىگيرد» (وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).
(آيه 34)- و از همه دردناكتر اين كه از سوى خداوند رحمن و رحيم به آنها خطاب مىگردد: «و گفته مىشود: امروز شما را فراموش مىكنيم همان گونه كه شما ديدار امروزتان را فراموش كرديد»! (وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا).
در دنباله آيه مىافزايد: به آنها گفته مىشود: «و جايگاه شما دوزخ است»! (وَ مَأْواكُمُ النَّارُ).
و اگر گمان مىكنيد كسى به يارى شما مىشتابد قاطعانه به شما مىگوئيم «هيچ يار و ياورى براى شما نيست» (وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ).
-
RE: سوره جاثيه [45]
(آيه 35)- اما چرا و به چه دليل شما گرفتار چنين سرنوشتى شديد؟ «اين به خاطر آن است كه آيات خدا را به سخريه گرفتيد و زندگى دنيا شما را مغرور كرد» (ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا).
و در پايان آيه بار ديگر آنچه را كه در آيه قبل آمده بود به تعبير ديگرى تكرار و تأكيد كرده، مىگويد: «پس امروز آنها از آتش دوزخ خارج نمىشوند، و هيچ گونه عذرى از آنها پذيرفته نيست» (فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ).
در آنجا سخن از مأوى و جايگاه ثابت آنها بود و در اينجا سخن از عدم خروج آنها از دوزخ است، در آنجا مىفرمود ياورى ندارند، و در اينجا مىگويد عذرى از آنها از دوزخ است، در آنجا مىفرمود ياورى ندارند، و در اينجا مىگويد عذرى از آنها پذيرفته نمىشود، و در نتيجه راه نجاتى براى آنها نيست.
(آيه 36)- در پايان اين سوره براى تكميل بحث توحيد و معاد كه بيشترين مباحث اين سوره را در بر مىگرفت، ضمن دو آيه وحدت ربوبيت و عظمت خداوند و قدرت و حكمت او را بيان كرده و پنج وصف از صفات خدا را منعكس مىسازد، نخست مىگويد: «پس تمام حمد و ستايش مخصوص خداست» (فَلِلَّهِ الْحَمْدُ).
چرا كه او «پروردگار همه آسمانها، و پروردگار زمين، و پروردگار همه جهانيان است» (رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ).
(آيه 37)- بعد از توصيف ذات پاك او به مقام «حمد» و «ربوبيت» در سومين توصيف مىافزايد: «و براى اوست كبريا و عظمت و علوّ و رفعت در آسمانها و زمين» (وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). چرا كه آثار عظمتش در پهنه آسمان و سراسر زمين و تمام جهان آشكار است.
و بالاخره در چهارمين و پنجمين توصيف مىگويد: «او قادر شكست ناپذير و حكيم على الاطلاق است» (وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
به اين ترتيب سوره جاثيه كه با توصيف خداوند به «عزيز و حكيم» آغاز شده با همين اوصاف پايان مىيابد، و سراسر محتواى آن نيز گواه بر عزّت و حكمت بىپايان اوست.
«پايان سوره جاثيه»