(آيه 7)- بعد از ذكر اين نعمتهاى بزرگ پروردگار، در اين آيه به مسأله «شكر و كفران» پرداخته و جوانب آن را مورد بررسى قرار مىدهد.
نخست مىگويد: نتيجه كفران و شكر شما به خودتان باز مىگردد «اگر كفران كنيد، خداوند از شما بىنياز است» و همچنين اگر شكر نعمت او را به جا آوريد نيازى به آن ندارد (إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ).
سپس مىافزايد: اين غنا و بىنيازى پروردگار مانع از آن نيست كه شما را مكلف به شكر و ممنوع از كفران سازد، چرا كه «تكليف» خود لطف و نعمت ديگرى است، آرى «او هرگز كفران را براى بندگانش نمىپسندد، و اگر شكر او را به جا آوريد آن را براى شما مىپسندد» (وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ).
بعد از بيان اين دو مطلب به مسأله سومى در اين رابطه مىپردازد، و آن «مسؤوليت هر كس در برابر عمل خويش است» چرا كه مسأله «تكليف» بدون اين معنى كامل نمىشود، مىفرمايد: «و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد»! (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى).
و از آنجا كه تكليف بدون كيفر و پاداش معنى ندارد، در مرحله چهارم به مسأله معاد اشاره كرده، مىگويد: «سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و او شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه مىسازد» (ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
و چون مسأله محاسبه و جزا بدون علم و آگاهى از اسرار نهان امكان پذير نيست، آيه را با اين جمله پايان مىدهد: «چرا كه او به آنچه در سينههاست آگاه است» (إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
و به اين ترتيب مجموعهاى از فلسفه تكليف و خصوصيات آن، و همچنين مسؤوليت انسانها و مسأله جزا و پاداش و كيفر را در جملههايى كوتاه و منسجم بيان مىدارد.