-
RE: سوره آل عمران
(آيه 149)- اخطارهاى مكرر! بعد از پايان جنگ احد دشمنان اسلام با يك سلسله تبليغات مسموم كننده در لباس نصيحت و دلسوزى تخم تفرقه در ميان مسلمانان مىپاشيدند و آنها را نسبت به اسلام بدبين مىكردند در اين آيه به مسلمانان اخطار مىكند و از پيروى آنها بر حذر مىدارد و مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از كفار پيروى كنيد شما را به عقب بر مىگردانند (و پس از پيمودن راه پرافتخار تكامل معنوى و مادى در پرتو تعليمات اسلام) به نقطه اول كه نقطه كفر و فساد بود سقوط مىدهند و در اين موقع بزرگترين زيانكارى دامنگير شما خواهد شد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ).
چه زيانى از اين بالاتر كه انسان اسلام را با كفر، و سعادت را با شقاوت، و حقيقت را با باطل معاوضه كند.
(آيه 150)- در اين آيه تأكيد مىكند كه «خدا پشتيبان و سر پرست شماست و او بهترين ياوران است» (بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ).
ياورى است كه هرگز مغلوب نمىشود و هيچ قدرتى با قدرت او برابرى ندارد در حالى كه ياوران ديگر ممكن است گرفتار شكست و نابودى شوند.
(آيه 151)-
در اين آيه اشاره به نجات معجزه آساى مسلمانان بعد از جنگ احد مىكند و مىفرمايد: «ما به زودى در دل كفار رعب و وحشت مىافكنيم» يعنى، همانطور كه در پايان جنگ احد افكنديم و نمونه آن را با چشم خود ديديد (سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ).
و در جمله بعد، علت افكندن رعب و ترس را در دلهاى آنها چنين بيان مىكند: «به اين جهت كه آنها چيزهايى را بدون دليل شريك خدا قرار داده بودند» (بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً).
در پايان آيه به سرنوشت اين افراد اشاره كرده، مىفرمايد: اين افراد به خود و اجتماع خود ستم كردهاند «و بنابراين جايگاهى جز آتش نخواهند داشت و چه بد جايگاهى است» (وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 152)- شكست پس از پيروزى! در ماجراى جنگ احد گفتيم:
مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصى جنگيدند، و به زودى پيروز شدند، ولى نافرمانى جمعى از تيراندازان كه سنگر خود را رها كردند و به جمع آورى غنايم مشغول شدند سبب شد كه ورق برگردد و شكست سختى به لشگر اسلام وارد گردد. هنگامى كه مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگينى به مدينه باز مىگشتند با يكديگر مىگفتند مگر خداوند به ما وعده فتح و پيروزى نداده بود؟
پس چرا در اين جنگ شكست خورديم؟
از اين به بعد قرآن ضمن پاسخ آنها، علل شكست را توضيح مىدهد، مىفرمايد: «وعده خدا در باره پيروزى شما كاملا درست بود و به همين دليل در آغاز جنگ پيروز شديد و به فرمان خدا دشمنان را به قتل مىرسانديد و اين وعده تا زمانى كه دست از استقامت و پيروى فرمان پيغمبر برنداشته بوديد ادامه داشت، شكست از آن زمان شروع شد كه سستى و نافرمانى شما را فرا گرفت» (وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ).
يعنى، اگر تصور كرديد كه وعده پيروزى بدون قيد و شرط بوده، سخت در اشتباه بودهايد تمام وعدههاى پيروزى مشروط به پيروى از فرمان خداست.
سپس قرآن مىگويد: «پس از مشاهده آن پيروزى چشم گير كه مورد علاقه شما بود راه عصيان پيش گرفتيد و (بر سر رها كردن سنگرها) به نزاع پرداختيد» (وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ).
سپس مىافزايد: «در اين موقع جمعى از شما خواستار دنيا و جمع غنايم بوديد در حالى كه جمعى ديگر ثابت قدم و خواستار آخرت و پاداشهاى الهى بودند» (مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ).
در اينجا ورق برگشت «و خداوند پيروزى شما را به شكست تبديل كرد تا شما را بيازمايد و تنبيه كند و پرورش دهد» (ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ).
«سپس خداوند همه اين نافرمانيها و گناهان شما را بخشيد (در حالى كه سزاوار مجازات بوديد) زيرا خداوند نسبت به مؤمنان از هر گونه نعمتى فرو گذار نمىكند» (وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 153)- در اين آيه صحنه پايان احد را به مسلمانان يادآورى مىكند و مىفرمايد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه به هر طرف پراكنده مىشديد و فرار مىكرديد و هيچ گاه به عقب سر نمىكرديد كه ساير برادران شما در چه حالند در حالى كه پيامبر از پشت سر شما را صدا مىزد» (إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ).
فرياد مىزد كه: «بندگان خدا! به سوى من باز گرديد، به سوى من باز گرديد، من رسول خدايم».
ولى هيچ يك از شما به سخنان او توجه نداشتيد «در اين هنگام غم و اندوه يكى پس از ديگرى به سوى شما رو آورد» (فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ).
هجوم سيل غم و اندوه به سوى شما «براى اين بود كه ديگر به خاطر از دست رفتن غنايم جنگى غمگين نشويد و از جراحاتى كه در ميدان جنگ در راه پيروزى به شما مىرسد نگران نباشيد و خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است» (لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
(آيه 154)- شب بعد از جنگ احد، شب دردناك و پر اضطرابى بود، مسلمانان پيش بينى مىكردند كه سربازان فاتح قريش بار ديگر به مدينه باز گردند. در اين ميان مجاهدان راستين و توبه كنندگانى كه از فرار احد پشيمان شده بودند، به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعدههاى پيغمبر دلگرم بودند آيه مورد بحث ماجراى آن شب را تشريح مىكند و مىگويد: «سپس بعد از آن همه غم و اندوه روز احد، آرامش را بر شما نازل كرد» (ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً).
«اين آرامش همان خواب سبكى بود كه جمعى از شما را فرا گرفت، اما جمع ديگرى بودند كه تنها به فكر جان خود بودند و به چيزى جز نجات خويش نمىانديشدند و به همين جهت آرامش را بكلى از دست داده بودند» (نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ).
سپس به تشريح گفتگوها و افكار منافقان و افراد سست ايمان كه در آن شب بيدار ماندند پرداخته مىگويد: «آنها در باره خدا گمانهاى نادرست همانند گمانهاى دوران جاهليت و قبل از اسلام داشتند و در افكار خود احتمال دروغ بودن وعدههاى پيامبر را مىدادند» (يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ).
و به يكديگر و يا خويشتن مىگفتند: «آيا ممكن است با اين وضع دلخراشى كه مىبينيم پيروزى نصيب ما بشود»؟ (هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ).
يعنى، بسيار بعيد و يا غير ممكن است، قرآن در جواب آنها مىگويد: «بگو:
آرى! پيروزى به دست خداست و اگر او بخواهد و شما را شايسته ببيند نصيب شما خواهد شد» (قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ).
«آنها در دل خود امورى را پنهان مىدارند كه براى تو آشكار نمىسازند» (يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ).
گويا آنها چنين مىپنداشتند كه شكست احد نشانه نادرست بودن آيين اسلام است و لذا «مىگفتند: اگر ما بر حق بوديم و سهمى از پيروزى داشتيم در اينجا اين همه كشته نمىداديم» (يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا).
خداوند در پاسخ آنها به دو مطلب اشاره مىكند، مىفرمايد: «بگو: اگر هم در خانههاى خود بوديد آنهايى كه كشته شدن بر آنها مقرر شده بود قطعا به سوى آرامگاه خود بيرون مىآمدند» و آنها را به قتل مىرساندند (قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ).
ديگر اين كه «بايد اين حوادث پيش بيايد كه خداوند آنچه در دل داريد بيازمايد و صفوف مشخص گردد (و به علاوه افراد تدريجا پرورش يابند) و نيات آنها خالص و ايمان آنها محكم و قلوب آنها پاك شود» (وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ).
در پايان آيه مىگويد: «خداوند اسرار درون سينهها را مىداند» (وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
و به همين دليل تنها به اعمال مردم نگاه نمىكند بلكه مىخواهد قلوب آنها را نيز بيازمايد و از هر گونه آلودگى به شرك و نفاق و شك و ترديد پاك سازد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 155)- گناه سر چشمه گناه ديگر است! اين آيه كه باز ناظر به حوادث جنگ احد است حقيقت ديگرى را بازگو مىكند و آن اين كه: لغزشهايى كه بر اثر وسوسههاى شيطانى به انسان دست مىدهد بر اثر گناهان پيشين در انسان فراهم شده، و گر نه وسوسههاى شيطانى در دلهاى پاك كه آثار گناهان سابق در آن نيست اثرى در آن نمىگذارد و لذا مىفرمايد: «آنهايى كه در ميدان احد فرار كردند شيطان آنان را به سبب پارهاى از اعمالشان به لغزش انداخت، اما خدا آنها را بخشيد، خداوند آمرزنده و حليم است» (إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ).
(آيه 156)- بهرهبردارى منافقان! حادثه احد زمينه را براى سمپاشى دشمنان و منافقان آماده ساخت، به همين دليل آيات زيادى براى خنثى كردن اين سمپاشيها نازل گرديد در اين آيه نيز به منظور درهم كوبيدن فعاليتهاى تخريبى منافقان و هشدار به مسلمانان، نخست به مؤمنان خطاب كرده، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شما همانند كافران نباشيد كه هنگامى كه برادرانشان (در راه خدا) به مسافرتى مىروند و يا در صف مجاهدان قرار مىگيرند و كشته مىشوند مىگويند: افسوس اگر نزد ما بودند نمىمردند و كشته نمىشدند» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كانُوا غُزًّى لَوْ كانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا).
اگر شما مؤمنان تحت تأثير سخنان گمراه كننده آنان قرار گيريد و همان حرفها را تكرار كنيد طبعا روحيه شما ضعيف گشته و از رفتن به ميدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهيد كرد و آنها به هدف خود نائل مىشوند، ولى شما اين گونه سخنان را نگوييد «تا خدا اين حسرت را بر دل آنها (كافران) بگذارد» (لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ).
سپس قرآن به سمپاشى آنها سه پاسخ منطقى مىدهد:
1- مرگ و حيات در هر حال به دست خداست (و مسافرت و يا حضور در ميدان جنگ نمىتواند مسير قطعى آن را تغيير دهد) و خداوند زنده مىكند و مىميراند و خدا به آنچه انجام مىدهيد بيناست» (وَ اللَّهُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 157)- دوم: «تازه اگر در راه خدا بميريد يا كشته شويد (و به گمان منافقان مرگى زودرس دامن شما را بگيرد چيزى از دست ندادهايد) زيرا آمرزش و رحمت پروردگار از تمام اموالى كه شما يا منافقان با ادامه حيات براى خود جمع آورى مىكنيد بالاتر است» (وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ).
(آيه 158)- سوم: از همه گذشته مرگ به معنى فنا و نابودى نيست كه اين قدر از آن وحشت داريد بلكه دريچهاى است به سوى زندگانى ديگرى در سطحى بسيار وسيعتر و آميخته با ابديت «و اگر بميريد و يا كشته شويد به سوى خدا باز مىگرديد» (وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ).
(آيه 159)- فرمان عفو عمومى! اين آيه نيز ناظر به حوادث احد است، زيرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد، كسانى كه از جنگ فرار كرده بودند، اطراف پيامبر را گرفته و ضمن اظهار ندامت، تقاضاى عفو و بخشش مىكردند.
خداوند در اين آيه، عفو عمومى آنها را صادر كرد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با آغوش باز، خطاكاران توبه كار را پذيرفت.
نخست اشاره به يكى از مزاياى فوق العاده اخلاقى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىفرمايد: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدى در حالى كه اگر خشن و تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مىشدند» (فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ).
سپس دستور مىدهد كه «از تقصير آنان بگذر، و آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش كن» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده كردن شخصيت مسلمانان و تجديد حيات فكرى و روحى آنان دستور مىدهد كه باز هم «در كارها با آنها مشورت كن و رأى و نظر آنها را بخواه» (وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ).
سپس قرآن در ادامه مىافزايد: «اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن، زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد» (فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ).
همان اندازه كه به هنگام مشورت بايد، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصميم نهايى بايد قاطع بود. بنابراين، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتيجه مشورت، بايد هر گونه ترديد و دو دلى و آراء پراكنده را كنار زد و با قاطعيت تصميم گرفت و اين همان چيزى است كه در آيه فوق از آن تعبير به «عزم» شده است و آن تصميم قاطع مىباشد.
ضمنا از اين آيه استفاده مىشود كه توكل بايد حتما بعد از مشورت و استفاده از همه امكاناتى كه انسان در اختيار دارد قرار گيرد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 160)- نتيجه توكل! در اين آيه كه مكمل آيه قبل است، نكته توكل بر خداوند بيان شده است و آن اين كه: قدرت او بالاترين قدرتهاست و «اگر خداوند شما را يارى كند هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد، و اگر دست از يارى شما بردارد كيست كه بعد از او شما را يارى كند» (إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُم فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ).
در آيه گذشته روى سخن به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بود و به او دستور مىداد، اما در اين آيه روى سخن به همه مؤمنان است و به آنها مىگويد: همانند پيامبر، بايد بر ذات پاك خدا تكيه كنند، و لذا در پايان آيه مىخوانيم: «و مؤمنان تنها بر ذات خداوند، بايد توكل كنند» (وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).
(آيه 161)- هر گونه خيانتى ممنوع! هنگامى كه بعضى از تيراندازان احد مىخواستند سنگر خود را براى جمع آورى غنيمت تخليه كنند، امير آنان، دستور داد از جاى خود حركت نكنيد رسول خدا شما را از غنيمت محروم نخواهد كرد.
ولى آن دنياپرستان براى پنهان ساختن چهره واقعى خود گفتند: ما مىترسيم پيغمبر در تقسيم غنايم ما را از نظر دور دارد.
قرآن در پاسخ آنها مىگويد: آيا شما چنين پنداشتيد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به شما خيانت خواهد كرد «در حالى كه هيچ پيغمبرى ممكن نيست، خيانت كند» (وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ).
البته روشن است خيانت براى هيچ كس مجاز نيست خواه پيامبر باشد يا غير پيامبر، ولى از آنجا كه گفتگوى عذرتراشان جنگ «احد» در باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود آيه نيز نخست سخن از پيامبران مىگويد و سپس اضافه مىنمايد: «هر كس خيانت كند، روز رستاخيز آنچه را در آن خيانت كرده، به عنوان مدرك جنايت بر دوش خويش حمل مىكند و يا همراه خود به صحنه محشر مىآورد» و به اين ترتيب، در برابر همگان رسوا مىشود (وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ).
«سپس به هر كس آنچه انجام داده و به دست آورده، داده مىشود و در باره هيچ كس ظلم و ستمى نمىشود» (ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 162)- آنها كه در جهاد شركت نكردند! در آيات گذشته در جوانب مختلف جنگ احد و نتايج آن بحث شد.
اكنون نوبت منافقان و مؤمنان سست ايمانى است كه به پيروى از آنها در ميدان جنگ حضور نيافتند، آيه مورد بحث سرنوشت آنها را تشريح مىكند و مىگويد: «آيا كسانى كه فرمان خدا را اطاعت كردند و از خشنودى او پيروى نمودند، همانند كسانى هستند كه به سوى خشم خدا باز گشتند و جايگاه آنها جهنم و بازگشت و پايان كار آنها، زشت و ناراحت كننده است» (أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ).
(آيه 163)- در اين آيه مىفرمايد: «هر يك از آنها (منافقان و مجاهدان) براى خود درجه و موقعيتى در پيشگاه خدا دارند» (هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ).
و در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند نسبت به اعمال همه آنها بيناست» (وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ).
و به خوبى مىداند هر كس طبق نيت و ايمان و عمل خود شايسته كدامين درجه است.
(آيه 164)- بزرگترين نعمت خداوند! در اين آيه، سخن از بزرگترين نعمت الهى يعنى نعمت «بعثت پيامبر اسلام» به ميان آمده است و در حقيقت، پاسخى است به سؤالاتى كه در ذهن بعضى از تازه مسلمانان، بعد از جنگ احد خطور مىكرد، كه چرا ما اين همه گرفتار مشكلات و مصائب شويم؟ قرآن به آنها مىگويد: «خداوند بر مؤمنان منت گذارد (نعمت بزرگى بخشيد) هنگامى كه در ميان آنها پيامبرى برانگيخت» (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا).
سپس مىفرمايد: يكى از مزاياى اين پيامبر اين است كه: «او از جنس خود آنها و از نوع بشر است» (مِنْ أَنْفُسِهِمْ).
سپس مىگويد: اين پيامبر سه برنامه مهم را در باره آنها اجرا مىكند نخست اين كه «آيات پروردگار را بر آنها بخواند و (ديگر اين كه) آنان را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكار بودند» (يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ).
تعليم، يعنى وارد ساختن حقايق دين در درون جان آنها و به دنبال آن تزكيه نفوس و تربيت ملكات اخلاقى و انسانى و از آنجا كه هدف اصلى و نهايى تربيت است در آيه، قبل از تعليم ذكر شده، در حالى كه از نظر ترتيب طبيعى، تعليم بر تربيت مقدم است.
مردم دنيا بويژه مردم جزيرة العرب در زمان بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در ضلالت و گمراهى روشنى بودند، سيه روزى و بدبختى، جهل و نادانى، و آلودگيهاى گوناگون معنوى در آن عصر، تمام نقاط جهان را فرا گرفته بود، و اين وضع نابسامان بر كسى پوشيده نبود.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 165)- بررسى ديگرى روى جنگ احد! جمعى از مسلمانان از نتايج دردناك جنگ، غمگين و نگران بودند، خداوند در اين آيه سه نكته را به آنها گوشزد مىكند.
1- شما نبايد از نتيجه يك جنگ نگران باشيد، بلكه همه برخوردهاى خود را با دشمن روى هم محاسبه كنيد «اگر به شما در اين ميدان، مصيبتى رسيد در ميدان ديگر (ميدان جنگ بدر) دو برابر آن را به دشمن وارد ساختيد» (أَ وَ لَمَّا أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها).
زيرا آنها در احد هفتاد نفر از شما را شهيد كردند، در حالى كه هيچ اسير نگرفتند ولى شما در بدر هفتاد نفر از آنها را به قتل رسانديد و هفتاد نفر را اسير كرديد.
2- «شما مىگوييد: اين مصيبت از كجا دامنگيرتان شد» (قُلْتُمْ أَنَّى هذا).
ولى «اى پيامبر! به آنها بگو: اين مصيبت از وجود خود شما سر چشمه گرفته و عوامل شكست را بايد در خودتان جستجو كنيد» (قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ).
3- شما نبايد از آينده، نگران باشيد «زيرا خداوند بر همه چيز قادر و تواناست» و اگر نقاط ضعف خود را جبران كنيد، مشمول حمايت او خواهيد شد (إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
(آيه 166)- بايد صفوف مشخص شود! آيه مورد بحث اين نكته را تذكر مىدهد كه هر مصيبتى (مانند مصيبت احد) كه پيش مىآيد علاوه بر اين كه بدون علت نيست وسيله آزمايشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستين از منافقان و يا افراد سست ايمان، لذا در قسمت اول آيه مىفرمايد: «آنچه در روز احد آن روز كه جمعيت مسلمانان با بتپرستان به هم در آويختند بر شما وارد شد به فرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت» (وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ).
منظور از «اذن الله» (فرمان خدا) همان اراده و مشيت اوست كه به صورت قانون عليت در عالم هستى منعكس شده است.
و در پايان آيه مىفرمايد: يكى ديگر از آثار اين جنگ، اين بود كه: «صفوف مؤمنان و منافقان از هم مشخص شود و افراد با ايمان از سست ايمان شناخته گردند» (وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 167)- در اين آيه به اثر ديگرى اشاره كرده، مىفرمايد: «تا كسانى كه نفاق ورزيدند شناخته شوند» (وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا).
سپس قرآن گفتگويى كه ميان بعضى از مسلمانان و منافقين، قبل از جنگ رد و بدل شد به اين صورت بيان مىكند: بعضى از مسلمانان (كه طبق نقل ابن عباس «عبد اللّه بن عمر بن حزام» بوده است) هنگامى كه ديد «عبد اللّه بن ابى سلول» با يارانش خود را از لشكر اسلام كنار كشيده و تصميم بازگشت به مدينه دارند «گفت: بياييد يا به خاطر خدا و در راه او پيكار كنيد و يا لا اقل در برابر خطرى كه وطن و خويشان شما را تهديد مىكند دفاع نماييد» (وَ قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا).
ولى آنها به يك بهانه واهى دست زدند و «گفتند: ما اگر مىدانستيم جنگ مىشود بىگمان از شما پيروى مىكرديم» (قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناكُمْ).
اينها بهانهاى بيش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در آغاز پيروز شدند و اگر شكستى دامنگيرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافكاريهاى خودشان بود، خداوند مىگويد: آنها دروغ مىگفتند: «آنها در آن روز به كفر نزديكتر از ايمان بودند» (هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ).
از جمله فوق استفاده مىشود كه كفر و ايمان داراى درجاتى است كه به عقيده و طرز عمل انسان بستگى دارد.
«آنها به زبان چيزى مىگويند كه در دل ندارند» (يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ).
آنها به خاطر لجاجت روى پيشنهاد خود، دائر به جنگ كردن در خود مدينه، و با ترس از ضربات دشمن و يا بىعلاقگى به اسلام از شركت در ميدان جنگ خوددارى كردند.
«ولى خداوند به آنچه منافقان كتمان مىكنند آگاهتر است» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ).
هم در اين جهان پرده از چهره آنان برداشته و قيافه آنها را به مسلمانان نشان مىدهد و هم در آخرت به حساب آنها رسيدگى خواهد كرد.
(آيه 168)- گفتههاى بىاساس منافقان! منافقان علاوه بر اين كه خودشان از جنگ احد كنارهگيرى كردند به هنگام بازگشت مجاهدان زبان به سرزنش آنها گشودند قرآن در اين آيه به گفتار بىاساس آنها پاسخ مىدهد و مىگويد: «آنها كه از جنگ كناره گيرى كردند و در باره برادران خود گفتند اگر از ما اطاعت كرده بودند هيچ گاه كشته نمىشدند، به آنها بگو: اگر قادر به پيش بينى حوادث آينده هستيد مرگ را از خودتان دور سازيد اگر راست مىگوييد» (الَّذِينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 169)- زندگان جاويد! اين آيه و دو آيه بعد از آن، بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتواى آن تعميم دارد و همه شهدا حتى شهداى بدر را كه چهارده نفر بودند شامل مىشود و در آن مقام شامخ و بلند شهيدان را ياد كرده و مىگويد: «اى پيامبر! هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شدند مردهاند» (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً).
در اينجا روى سخن فقط به پيامبر است تا ديگران حساب خود را بكنند.
«بلكه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند»! (بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).
منظور از حيات و زندگى در اينجا همان حيات و زندگى برزخى است كه ارواح در عالم پس از مرگ دارند و اين اختصاصى به شهيدان ندارد، ولى از آنجا كه شهيدان به قدرى غرق مواهب حيات معنوى هستند كه گويا زندگى ساير برزخيان در مقابل آنها چيزى نيست، تنها از آنها نام برده شده است.
(آيه 170)- در اين آيه به گوشهاى از مزايا و بركات فراوان زندگى برزخى شهيدان اشاره كرده و مىفرمايد: «آنها به خاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند» (فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).
خوشحالى ديگرشان به خاطر برادران مجاهد آنهاست، همانطور كه قرآن مىگويد: «و به خاطر كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند (مجاهدان و شهيدان آينده، نيز) شادمانند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مىبينند و مىدانند) كه نه ترسى بر آنهاست و نه غمى» از روز رستاخيز و حوادث وحشتناك آن (وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 171)- اين آيه در حقيقت تأكيد و توضيح بيشترى در باره بشارتهايى است كه شهيدان بعد از كشته شدن دريافت مىكنند «آنها از دو جهت خوشحال و مسرور مىشوند: نخست از اين جهت كه نعمتهاى خداوند را دريافت مىدارند، نه تنها نعمتهاى او بلكه فضل او (كه همان افزايش و تكرار نعمت است) نيز شامل حال آنها مىشود» (يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ).
ديگر اين كه «آنها مىبينند كه خدا پاداش مؤمنان را ضايع نمىكند» نه پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهدان راستينى كه شربت شهادت ننوشيدند (وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ).
(آيه 172)- غزوه حمراء الأسد: گفتيم در پايان جنگ احد، لشكر فاتح ابو سفيان، پس از پيروزى به سرعت راه مكه را پيش گرفتند، هنگامى كه به سرزمين «روحاء» رسيدند از كار خود سخت پشيمان شدند و تصميم به مراجعت به مدينه و نابود كردن باقيمانده مسلمانان گرفتند، اين خبر به پيامبر رسيد، فورا دستور داد لشكر احد خود را براى شركت در جنگ ديگرى آماده كنند اين خبر به لشكر قريش رسيد و از اين مقاومت عجيب به وحشت افتادند! در اين موقع جريان ديگرى روحيه آنها را ضعيفتر ساخت، و آن اين كه يكى از مشركان به نام «معبد الخزاعى» مشاهده وضع پيامبر و يارانش او را به سختى تكان داد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: مشاهده وضع شما براى ما بسيار ناگوار است. اين سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمين «روحاء» به لشكر ابو سفيان رسيد، ابو سفيان از او در باره پيامبر اسلام سؤال كرد، او در جواب گفت: محمد را ديدم با لشكرى انبوه در تعقيب شما هستند! ابو سفيان و ياران او تصميم به عقب نشينى گرفتند، و از جمعى از قبيله عبد القيس كه از آنجا مىگذشتند خواهش كردند كه به پيامبر اسلام خبر برسانند كه ابو سفيان و بتپرستان قريش با لشكر انبوهى به سوى مدينه مىآيند تا بقيه ياران پيامبر را از پاى در آورند.
هنگامى كه اين خبر به پيامبر و مسلمانان رسيد، گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ «خدا ما را كافى است و او بهترين مدافع ما است».
اما هر چه انتظار كشيدند خبرى از لشكر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، به مدينه بازگشتند. اين آيه و دو آيه بعد، اشاره به اين ماجرا مىكند، و مىگويد:
«آنها كه دعوت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را اجابت كردند و بعد از آن همه جراحاتى كه روز احد پيدا نمودند (آماده شركت در جنگ ديگرى با دشمن شدند) از ميان اين افراد براى آنها كه نيكى كردند و تقوا پيش گرفتند (يعنى با نيت پاك و اخلاص كامل در ميدان شركت كردند) پاداش بزرگى خواهد بود» (الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 173)- در اين آيه يكى از نشانههاى زنده پايمردى و استقامت آنها را به اين صورت بيان مىكند «اينها همان كسانى بودند كه جمعى از مردم (اشاره به كاروان عبد القيس و به روايتى اشاره به نعيم بن مسعود است كه آورنده اين خبر بودند) به آنها گفتند: لشكر دشمن اجتماع كرده و آماده حملهاند، از آنها بترسيد اما آنها نترسيدند، بلكه بعكس بر ايمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را كافى است و او بهترين حامى است» (الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ).
(آيه 174)- به دنبال آن ايمان و پايمردى آشكار، قرآن در اين آيه نتيجه عمل آنها را بيان كرده، چنين مىگويد: «آنها از اين ميدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند» (فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ).
سپس به عنوان تأكيد مىفرمايد: «آنها در اين جريان، كوچكترين ناراحتى نديدند» (لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ). با اين كه «خشنودى خدا را به دست آوردند و از فرمان او متابعت كردند» (وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ). «و خداوند، فضل و انعام بزرگى دارد كه در انتظار مؤمنان واقعى و مجاهدان راستين است» (وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ).
(آيه 175)- اين آيه دنباله آياتى است كه در باره غزوه «حمراء الاسد» نازل گرديد و در آن مىفرمايد: «اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بىاساس) مىترساند از آنها نترسيد و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد» (إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).
تعبير از نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس به شيطان يا به خاطر اين است كه عمل آنها به راستى عمل شيطانى بود و يا منظور از شيطان، خود اين اشخاص مىباشند و اين از مواردى است كه شيطان بر مصداق انسانى آن گفته شده.
بنابراين معنى آيه چنين است: عمل نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس فقط يك عمل شيطانى است كه براى ترساندن دوستان شيطان صورت گرفته.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 176))- تسليت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در اين آيه روى سخن به پيامبر است و به دنبال حادثه دردناك احد خداوند او را تسليت داده، مىگويد: «اى پيامبر! از اين كه مىبينى جمعى در راه كفر بر يكديگر پيشى مىگيرند، و گويا با هم مسابقه گذاشتهاند، هيچ گاه غمگين مباش» (وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ).
«زيرا، آنها هرگز هيچ گونه زيانى به خداوند نمىرسانند» (إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً).
اصولا نفع و ضرر براى موجوداتى است كه وجودشان از خودشان نيست اما خداوند ازلى و ابدى كه از هر جهت بىنياز است كفر و ايمان مردم كوششها و تلاشهاى آنها در اين راه چه اثرى براى خداوند مىتواند داشته باشد؟
و اگر مىبينى آنها به اراده خود راه كفر را در پيش مىگيرند «خدا مىخواهد (آنها را در اين راه، آزاد بگذارد و چنان به سرعت راه كفر را بپويند) كه كمترين بهرهاى در آخرت نداشته باشند، بلكه عذاب عظيم در انتظار آنها باشد» (يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ).
(آيه 177))- در اين آيه مطلب را بطور وسيعتر، عنوان كرده و مىفرمايد: نه تنها افرادى كه به سرعت در راه كفر، پيش مىروند چنين هستند «بلكه تمام كسانى كه به نوعى راه كفر را پيش گرفتهاند و ايمان را از دست داده و در مقابل آن، كفر خريدارى نمودهاند، هرگز به خدا زيان نمىرسانند» و زيان آن، دامنگير خودشان مىشود (إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً).
و در پايان آيه مىفرمايد: «آنها عذاب دردناكى دارند» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).
(آيه 178))- سنگين بارها! اين آيه نيز بحثهاى مربوط به حادثه احد و حوادث بعد از آن را تكميل مىكند زيرا، يك جا روى سخن را به پيامبر و در جاى ديگر به مؤمنان و در اينجا روى سخن به مشركان است و در باره سرنوشت شومى كه در پيش دارند سخن مىگويد، و مىفرمايد: «گمان نكنند آنهايى كه كافر شدند، مهلتى كه به ايشان مىدهيم براى آنها خوب است» (وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ).
سپس مىفرمايد: «بلكه مهلت مىدهيم تا به گناه و طغيان خود بيفزايند» (إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً).
و در پايان آيه به سرنوشت آنها اشاره كرده مىفرمايد: «و براى آنها عذاب خوار كنندهاى است» (وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ).
آيه فوق به آنها اخطار مىكند كه هرگز نبايد امكاناتى را كه خدا در اختيارشان گذاشته و پيروزيهايى كه گاهگاه نصيبشان مىشود و آزادى عملى كه دارند دليل بر اين بگيرند كه افرادى صالح و درستكار هستند و يا نشانهاى از خشنودى خدا نسبت به خودشان فكر كنند.
ضمنا، آيه فوق به اين سؤال كه در ذهن بسيارى وجود دارد، پاسخ مىگويد كه چرا جمعى از ستمگران و افراد گنهكار و آلوده اين همه غرق نعمتند و مجازات نمىبينند. قرآن مىگويد: اينها افراد غير قابل اصلاحى هستند كه طبق سنت آفرينش و اصل آزادى اراده و اختيار به حال خود واگذار شدهاند، تا به آخرين مرحله سقوط برسند و مستحق حد اكثر مجازات شوند.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 179))- مسلمانان تصفيه مىشوند! قبل از حادثه احد موضوع «منافقان» زياد مطرح نبود، اما بعد از شكست احد و آماده شدن زمينه براى فعاليت منافقان، مسلمانان فهميدند دشمنانى خطرناكتر دارند و اين يكى از نتايج حادثه احد بود.
آيه مورد بحث كه آخرين آيهاى است كه در اينجا از حادثه احد بحث مىكند اين حقيقت را به صورت يك قانون كلى بيان نموده و مىگويد: «چنين نبود كه خداوند مؤمنان را به همان صورت كه شما هستيد واگذارد (و آنها را تصفيه نكند) مگر آن كه ناپاك را از پاك متمايز و جدا سازد» (ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ).
اين يك حكم عمومى است كه هر كس ادعاى ايمان كند به حال خود رها نمىشود بلكه با آزمايشهاى پى در پى خداوند، بالاخره اسرار درون او فاش مىگردد.
در اينجا ممكن بود سؤالى مطرح شود و آن اين كه خدا كه از اسرار درون همه كس آگاه است چه مانعى دارد كه مردم را از وضع آنها آگاه كند و از طريق علم غيب، مؤمن از منافق شناخته شود.
قسمت دوم آيه به اين سؤالات پاسخ مىگويد كه: «هيچ گاه خداوند اسرار پنهانى و علم غيب را در اختيار شما نخواهد گذارد» (وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ).
زيرا آگاهى بر اسرار نهانى مشكلى را براى مردم حل نمىكند بلكه باعث از هم پاشيدن پيوندهاى اجتماعى و از بين رفتن تلاش و كوشش در ميان توده مردم مىگردد.
و از همه مهمتر اين كه بايد ارزش اشخاص از طريق اعمال آنها روشن گردد.
سپس پيامبران خدا را، از اين حكم استثناء كرده و مىفرمايد: «خداوند هر زمان بخواهد از ميان پيامبرانش، كسانى را انتخاب مىكند و گوشهاى از «علم غيب» بىپايان خود و اسرار درون مردم را كه شناخت آن براى تكميل رهبرى آنها لازم است در اختيار آنان قرار مىدهد» (وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ).
منظور از «مشيت» و خواست خدا، همان «اراده آميخته با حكمت» است يعنى خدا هر كس را شايسته ببيند و حكمتش اقتضا كند، به اسرار غيب آگاه مىسازد.
در پايان آيه، خاطر نشان مىسازد، اكنون كه ميدان زندگى ميدان آزمايش و جدا سازى پاك از ناپاك و مؤمن از منافق است، پس شما براى اين كه از اين بوته آزمايش، خوب به درآييد «به خدا و پيامبران او ايمان آوريد» (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ).
اما تنها به ايمان آوردن اكتفا نمىكند و مىفرمايد «اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد، اجر و پاداش بزرگ در انتظار شماست» (وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 180))- طوق سنگين اسارت! اين آيه سرنوشت بخيلان را در روز رستاخيز، توضيح مىدهد، همانها كه در جمع آورى و حفظ ثروت مىكوشند و از انفاق كردن در راه بندگان خدا، خود دارى مىكنند.
گر چه در آيه، نامى از زكات و حقوق واجب مالى برده نشده، ولى در روايات اهل بيت عليهم السّلام و گفتار مفسران، آيه به مانعان زكات تخصيص داده شده است.
آيه مىگويد: «افرادى كه بخل مىورزند و از آنچه خداوند از فضل خود به آنها داده در راه او نمىدهند، تصور نكنند به سود آنهاست، بلكه اين كار به زيان آنها تمام مىشود» (وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ).
«بلكه (بر خلاف تصور آنها) اين كار به زيان آنها تمام مىشود» (بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ).
سپس سرنوشت آنها را در رستاخيز، چنين توصيف مىكند: «به زودى در روز قيامت آنچه (اموالى) را كه نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى در گردنشان مىافكنند» (سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ).
از اين جمله استفاده مىشود، اموالى كه حقوق واجب آن، پرداخت نشده و اجتماع از آن بهرهاى نگرفته است و تنها در مسير هوسهاى فردى و گاهى مصارف جنون آميز به كار گرفته شده و يا بىدليل روى هم انباشته گرديده، همانند ساير اعمال زشت انسان، در روز رستاخيز طبق قانون «تجسم اعمال» تجسم مىيابد. و به صورت عذاب دردناكى در خواهد آمد.
سپس آيه اشاره به يك نكته ديگر مىكند، و مىگويد: اين اموال چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود يا نشود بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد «و خداوند وارث همه ميراثهاى زمين و آسمان خواهد بود» (وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اكنون كه چنين است چه بهتر كه پيش از جدا شدن از آنها، از بركات معنوى آن بهرهمند گردند، نه تنها از حسرت و مسؤوليت آن! و در پايان آيه مىفرمايد: «خدا از اعمال شما آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).
بنابراين، اگر بخل بورزيد مىداند و اگر در راه كمك به جامعه انسانى از آن استفاده كنيد آن را نيز مىداند و به هر كس پاداش مناسبى خواهد داد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 181))-
شأن نزول:
اين آيه و آيه بعد در باره توبيخ و سرزنش يهود نازل شده است. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نامهاى به يهود «بنى قينقاع» نوشت و در طى آن، آنها را به انجام نماز و پرداخت زكات، و دادن قرض به خدا (منظور از اين جمله انفاق در راه خداست كه براى تحريك حد اكثر عواطف مردم از آن چنين تعبير شده است) دعوت نمود.
فرستاده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خانهاى كه مركز تدريس مذهبى يهوديان بود و بيت المدارس نام داشت وارد شد، و نامه را به دست «فنحاص» دانشمند بزرگ يهود داد، او پس از مطالعه نامه، با لحن استهزا آميزى گفت: اگر سخنان شما راست باشد، بايد گفت: خدا فقير است و ما غنى و بىنياز! زيرا اگر او فقير نبود، از ما قرض نمىخواست! به علاوه محمد صلّى اللّه عليه و آله معتقد است، خدا شما را از رباخوارى نهى كرده، در حالى كه خود او در برابر انفاقها به شما وعده ربا و فزونى مىدهد! ولى بعدا «فنحاص» انكار كرد چنين سخنانى را گفته باشد در اين موقع اين دو آيه نازل گشت.
تفسير:
در اين آيه مىگويد: «خدا سخن كفرآميز آنان (يهود) را كه گفتند:
خداوند فقير است و ما غنى هستيم شنيد» (لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ).
بنابراين، انكار آنها بيهوده است، سپس مىگويد: نه تنها سخنان آنها را مىشنويم «بلكه همه آنها را خواهيم نوشت و (همچنين) به قتل رسانيدن پيامبران را به ناحق» مىنويسيم (سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ).
ثبت و حفظ اعمال آنها براى اين است كه روز رستاخيز آن را در برابر آنها قرار مىدهيم «و مىگوييم اكنون نتيجه اعمال خود را به صورت عذاب سوزان بچشيد» (وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 182))- در اين آيه مىافزايد: «اين عذاب دردناك (كه هم اكنون، تلخى آن را مىچشيد) نتيجه اعمال خود شماست، اين شما بوديد كه به خود ستم كرديد، خدا هرگز به كسى ستم نخواهد كرد» (ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).
اصولا اگر امثال شما جنايتكاران، مجازات اعمال خود را نبينيد و در رديف نيكوكاران قرار گيريد، اين نهايت ظلم است و اگر خدا، چنين نكند «بِظَلَّامٍ» (بسيار ظلمكننده) خواهد بود.
(آيه 183))
شأن نزول:
در مورد نزول اين آيه و آيه بعد نقل شده: جمعى از بزرگان يهود به حضور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و گفتند: تو ادعا مىكنى كه خداوند تو را به سوى ما فرستاده و كتابى هم بر تو نازل كرده است، در حالى كه خداوند در تورات از ما پيمان گرفته است به كسى كه ادعاى نبوت كند، ايمان نياوريم مگر اين كه براى ما حيوانى را قربانى كند و آتش (صاعقهاى) از آسمان بيايد و آن را بسوزاند اگر تو نيز چنين كنى ما به تو ايمان خواهيم آورد، اين دو آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسير:
بهانه جويى يهود- يهود، براى اين كه از قبول اسلام، سر باز زنند، بهانههاى عجيبى مىآوردند از جمله همان است كه در شأن نزول، به آن اشاره شد، آنها مىگفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته كه دعوت هيچ پيامبرى را نپذيريم، تا براى ما قربانى بياورد كه آتش، آن را بخورد» (الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ).
سپس مىافزايد: در پاسخ اين بهانه جوييها به آنها «بگو: گروهى از پيامبران بنى اسرائيل پيش از من آمدند و نشانههاى روشنى با خود آوردند و حتى چنين قربانى براى شما آوردند اگر راست مىگوييد چرا به آنها ايمان نياورديد و چرا آنها را كشتيد» اشاره به زكريا و يحيى و جمع ديگرى از پيامبران بنى اسرائيل است كه به دست خود آنان به قتل رسيدند (قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 184))- در اين آيه خداوند پيامبر خود را دلدارى مىدهد، مىفرمايد:
«پس اگر (اين بهانه جويان) تو را تكذيب كنند (چيز تازهاى نيست) رسولان پيش از تو (نيز) تكذيب شدند» (فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ).
«در حالى كه آن پيامبران، هم نشانههاى روشن و معجزات آشكار با خود داشتند» (جاؤُ بِالْبَيِّناتِ). «و هم نوشتههاى متين و محكم و كتاب روشنى بخش آورده بودند» (وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنِيرِ).
(آيه 185))- قانون عمومى مرگ! اين آيه نخست اشاره به قانونى مىكند كه حاكم بر تمام موجودات زنده جهان است و مىگويد: «تمام زندگان خواه و ناخواه روزى مرگ را خواهند چشيد» (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ).
گر چه بسيارى از مردم مايلند، كه فناپذير بودن خود را فراموش كنند، ولى اين واقعيتى است كه اگر ما آن را فراموش كنيم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد كرد.
سپس مىگويد: بعد از زندگى اين جهان، مرحله پاداش و كيفر اعمال شروع مىشود «و شما پاداش خود را بطور كامل در روز قيامت خواهيد گرفت» (وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ).
سپس اضافه مىكند: «كسانى كه از تحت تأثير جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات يافته، و محبوب و مطلوب خود را پيدا كردهاند» (فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ).
گويا دوزخ با تمام قدرتش انسانها را به سوى خود جذب مىكند، و راستى عواملى كه انسان را به سوى آن مىكشاند جاذبه عجيبى دارند. آيا هوسهاى زود گذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غير مباح، براى هر انسانى جاذبه ندارد؟! در جمله بعد بحث گذشته را تكميل مىكند، مىگويد: «و زندگى دنيا چيزى جز تمتع و بهرهبردارى غرورآميز نيست» (وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ).
مهم اين است كه جهان ماده و لذات آن هدف نهايى انسان قرار نگيرد، و گر نه استفاده از جهان ماده و مواهب آن به عنوان يك وسيله براى نيل به تكامل انسانى، نه تنها نكوهيده نيست، بلكه لازم و ضرورى مىباشد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 186))
شأن نزول:
هنگامى كه مسلمانان، از مكّه به مدينه مهاجرت نمودند و از خانه و زندگى خود دور شدند مشركان دست تجاوز به اموال آنها دراز كرده و به تصرف خود در آوردند.
و به هنگامى كه به مدينه آمدند، در آنجا گرفتار بدگويى و آزار يهوديان مدينه شدند، مخصوصا يكى از آنان به نام كعب بن اشرف شاعرى بدزبان و كينهتوز بود كه پيوسته پيامبر و مسلمانان را به وسيله اشعار خود هجو مىكرد، حتى زنان و دختران مسلمان را موضوع غزلسرايى و عشقبازى خود قرار مىداد. خلاصه كار وقاحت را به جايى رسانيد كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به ناچار دستور قتل او را صادر كرد، و به دست مسلمانان كشته شد.
تفسير:
از مقاومت خسته نشويد- اين آيه در حقيقت هشدار و آماده باشى است به همه مسلمانان كه گمان نكنند حوادث سخت زندگى آنها، پايان يافته و يا مثلا با كشته شدن كعب بن اشرف، شاعر بدزبان و آشوب طلب، ديگر ناراحتى و زخم زبان از دشمن نخواهند ديد، نخست مىفرمايد: «شما در جان و مالتان مورد آزمايش قرار خواهيد گرفت» (لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ).
در جمله بعد مىگويد: «بطور مسلم در آينده از اهل كتاب (يهود و نصارى) و مشركان سخنان ناراحتكننده فراوانى خواهيد شنيد» (وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً).
سپس قرآن به وظيفهاى كه مسلمانان در برابر اين گونه حوادث سخت و دردناك دارند اشاره كرده و مىگويد: «اگر استقامت به خرج دهيد، شكيبا باشيد، و تقوى و پرهيزكارى پيشه كنيد، اين از كارهايى است كه (نتيجه آن روشن است و لذا) هر انسان عاقلى بايد تصميم انجام آن را بگيرد» (وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ).
تقارن «صبر» و «تقوا» در آيه گويا اشاره به اين است كه بعضى افراد در عين استقامت و شكيبايى، زبان به ناشكرى و شكايت باز مىكنند، ولى مؤمنان واقعى صبر و استقامت را همواره با تقوا مىآميزند، و از اين امور دورند.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 187))- به دنبال ذكر پارهاى از خلافكاريهاى اهل كتاب، اين آيه به يكى ديگر از اعمال زشت آنها كه مكتوم ساختن حقايق بوده اشاره مىكند، و مىگويد:
«به ياد آور زمانى را كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه آيات كتاب را براى مردم آشكار سازيد، و هرگز آن را كتمان نكنيد» (وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ).
اما با اين همه در اين پيمان محكم الهى خيانت كردند و حقايق كتب آسمانى را كتمان نمودند و لذا مىگويد: «آنها كتاب خدا را پشت سر انداختند» (فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ).
در جمله بعد اشاره به دنيا پرستى شديد و انحطاط فكرى آنها مىكند و مىگويد: «آنها با اين كار تنها بهاى ناچيزى به دست آوردند و چه بد متاعى خريدند» (وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ).
آيه فوق گر چه در باره دانشمندان اهل كتاب (يهود و نصارى) وارد شده ولى در حقيقت اخطارى به تمام دانشمندان و علماى مذهبى است كه آنها موظفند در تبيين و روشن ساختن فرمانهاى الهى و معارف دينى بكوشند و خداوند از همه آنها پيمان مؤكدى در اين زمينه گرفته است.
-
RE: سوره آل عمران
آيه 188-
شأن نزول:
نقل كردهاند: جمعى از يهود به هنگامى كه آيات كتب آسمانى خويش را تحريف و كتمان مىكردند، از اين عمل خود بسيار شاد و مسرور بودند، و در عين حال دوست مىداشتند كه مردم آنها را عالم و دانشمند و حامى دين و وظيفه شناس بدانند، آيه نازل شد و به پندار غلط آنها پاسخ گفت.
تفسير:
از خود راضيها- اين آيه در پاسخ جمعى از دانشمندان يهود كه آيات خدا را تحريف مىكردند مىفرمايد: «گمان مبر آنها كه از اعمال (زشت) خود خوشحالند، و دوست دارند، در برابر كار (نيكى) كه انجام ندادهاند، از آنها تقدير شود گمان مبر كه ايشان از عذاب پروردگار بدورند، و نجات خواهند يافت» بلكه نجات براى كسانى است كه از كار بد خود شرمندهاند (لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ).
در پايان آيه مىگويد: نه تنها اين گونه اشخاص از خود راضى و مغرور اهل نجات نيستند، بلكه «عذاب دردناكى در انتظار آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).
(آيه 189))- در اين آيه كه بشارتى است براى مؤمنان و تهديدى است نسبت به كافران، مىفرمايد: «و حكومت آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند بر همه چيز قادر است» (وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
يعنى، دليلى ندارد كه مؤمنان براى پيشرفت خود از راههاى انحرافى وارد شوند، آنها مىتوانند در پرتو قدرت خداوند با استفاده از طرق مشروع و صحيح به پيشروى خود ادامه دهند.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 190))- روشنترين راه خداشناسى! آيات قرآن تنها براى خواندن نيست، بلكه براى فهم و درك مردم نازل شده و تلاوت و خواندن آيات مقدمهاى است، براى انديشيدن، لذا در آيه مورد بحث اشاره به عظمت آفرينش آسمان و زمين كرده و مىگويد: «در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز نشانههاى روشنى براى صاحبان خرد و انديشمندان است» (إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ).
(آيه 191))- نقشه دلربا و شگفت انگيز اين جهان آنچنان قلوب صاحبان خرد را به خود جذب مىكند كه در جميع حالات به ياد پديد آوردنده اين نظام و اسرار شگرف آن مىباشند لذا آيه شريفه مىفرمايد: «خردمندان آنها هستند كه خدا را در حال ايستادن و نشستن و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند ياد مىكنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند» (الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
يعنى هميشه و در همه حال غرق اين تفكر حيات بخشند.
لذا خردمندان، با توجه به اين حقيقت، اين زمزمه را سر مىدهند كه:
«خداوندا! اين (دستگاه با عظمت) را بيهوده، نيافريدهاى» و همه روى حكمت و هدف صحيحى آفريده شده (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا).
در اين موقع متوجه مسؤوليتهاى خود مىشوند، و از خدا تقاضاى توفيق انجام آنها را مىطلبند، تا از كيفر او در امان باشند و لذا مىگويند: «خداوندا! تو منزه و پاكى ما را از عذاب آتش نگاهدار» (سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 192))- «بار الها! هر كه را تو (بر اثر اعمالش) به دوزخ افكنى او را خوار و رسوا ساختهاى، و براى افراد ستمگر، ياورى نيست» (رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ).
از اين آيه استفاده مىشود كه دردناكترين عذاب رستاخيز، همان رسوايى در پيشگاه خدا و بندگان خداست.
(آيه 193)- صاحبان عقل و خرد، پس از دريافت هدف آفرينش، اين نكته را نيز متوجه مىشوند، كه اين راه پرفراز و نشيب را بدون رهبران الهى، هرگز نمىتوانند بپيمايند. لذا همواره منتظر شنيدن صداى مناديان ايمان هستند و تا نخستين نداى آنها را بشنوند به سرعت به سوى آنها مىشتابند، و با تمام وجود ايمان مىآورند و به پيشگاه پروردگار خود عرض مىكنند: «بار الها! ما صداى منادى توحيد را شنيديم كه ما را دعوت به سوى ايمان به پروردگارمان مىكرد، و به دنبال آن ايمان آورديم» (رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا).
بار الها! اكنون ما با تمام وجود خود ايمان آورديم، اما از آنجا كه در معرض وزش توفانهاى شديد غرايز گوناگون قرار داريم، گاهى لغزشهايى از ما سر مىزند و مرتكب گناهانى مىشويم، «خداوندا! ما را ببخش و گناهان ما را بيامرز و لغزشهاى ما را پوشيده دار و ما را با نيكان و در راه و رسم آنان، بميران» (رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ).
(آيه 194)- آنها در آخرين مرحله و پس از پيمودن راه توحيد و ايمان به رستاخيز و اجابت دعوت پيامبران و انجام وظايف و مسؤوليتهاى خويش از خداى خود تقاضا مىكنند و مىگويند اكنون كه ما به پيمان خويش وفا كرديم «بار الها! آنچه را تو به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى (و مژده دادى) به ما مرحمت كن، و ما را در روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو هر چه را وعده دهى تخلّفناپذير است» (رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ).
پنج آيه فوق از فرازهاى تكان دهنده قرآن است كه مجموعهاى از معارف دينى آميخته با لحن لطيف مناجات و نيايش، در شكل يك نغمه آسمانى مىباشد، و در روايات اهل بيت عليهم السّلام نيز دستور داده شده كه هر كس براى نماز شب بر مىخيزد اين آيات را تلاوت كند.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 195)
شأن نزول:
اين آيه دنباله آيات پيشين در باره صاحبان عقل و خرد، و نتيجه اعمال آنها مىباشد و در مورد نزول آن نقل شده كه: «امّ سلمه» (يكى از همسران رسول خدا) خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد: در قرآن از جهاد و هجرت و فداكارى مردان، فراوان بحث شده آيا زنان هم در اين قسمت سهمى دارند؟ آيه نازل شد و به اين سؤال پاسخ گفت.
تفسير:
نتيجه برنامه خردمندان- در پنج آيه گذشته، فشردهاى از ايمان و برنامههاى عملى و درخواستهاى صاحبان فكر و خرد و نيايشهاى آنها بيان شد در اين آيه مىفرمايد: «پروردگارشان و بلافاصله درخواستهاى آنها را اجابت مىكند» (فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ).
و براى اين كه اشتباه نشود و ارتباط پيروزى و نجات آدمى با اعمال و كردار او قطع نگردد بلافاصله مىفرمايد: «من هرگز عمل هيچ عملكنندهاى از شما را ضايع نمىكنم» (أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ).
سپس براى اين كه تصور نشود كه اين وعده الهى اختصاص به دسته معينى دارد صريحا مىفرمايد: «اين عملكننده خواه مرد باشد يا زن، تفاوتى نمىكند» (مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى).
از اينجا روشن مىشود اين كه پارهاى از افراد بىاطلاع گاهى اسلام را متهم مىكنند كه اسلام دين مردهاست نه زنها، چه اندازه از حقيقت دور است! زيرا همه شما در آفرينش به يكديگر بستگى داريد «بعضى از شما از بعض ديگر تولد يافتهايد» زنان از مردان و مردان از زنان (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ).
در جمله بعد چنين نتيجهگيرى مىكند، مىفرمايد: «آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانههاى خود بيرون رانده شدند، و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و كشته شدند، به يقين گناهانشان را مىبخشم» (فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ).
سپس مىفرمايد: علاوه بر اين كه گناهان آنها را مىبخشم، بطور مسلم «آنها را در بهشتى جاى مىدهم كه از زير درختان آن، نهرها در جريان است و مملو از انواع نعمتهاست» (وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
«اين پاداشى است كه به پاس فداكارى آنها از ناحيه خداوند، به آنها داده مىشود و بهترين پاداشها و اجرها در نزد پروردگار است» (ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ).
اشاره به اين كه پاداشهاى الهى براى مردم اين جهان بطور كامل قابل توصيف نيست همين اندازه بايد بدانند كه از هر پاداشى بالاتر است.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 196)
شأن نزول:
بسيارى از مشركان مكه و يهوديان مدينه تجارت پيشه بودند، و در ناز و نعمت به سر مىبردند در حالى كه مسلمانان در آن زمان به خاطر شرايط خاص زندگى و از جمله مسأله مهاجرت از مكه به مدينه و محاصره اقتصادى از ناحيه دشمنان نيرومند، از نظر وضع مادى بسيار در زحمت بودند، و به عسرت زندگى مىكردند، مقايسه اين دو حالت اين سؤال را براى بعضى طرح كرده بود كه چرا افراد بىايمان اين چنين در ناز و نعمتند، اما افراد با ايمان در رنج و عذاب و فقر و پريشانى زندگى مىكنند؟ آيه نازل شد و به اين سؤال پاسخ گفت.
تفسير:
يك سؤال ناراحتكننده- سؤالى كه در شأن نزول بالا براى جمعى از مسلمانان عصر پيامبر، مطرح بود يك سؤال عمومى و همگانى براى بسيارى از مردم در هر عصر و زمان است، آنها غالبا زندگى مرفّه و پرناز و نعمت گردنكشان فراعنه و افراد بىبندوبار را، با زندگى پرمشقت جمعى از افراد با ايمان مقايسه مىكنند، و گاهى اين موضوع در افراد سست ايمان ايجاد شك و ترديد مىكند.
اين سؤال اگر به دقت بررسى شود پاسخهاى روشنى دارد كه آيه مورد بحث به بعضى از آنها اشاره كرده است، مىگويد: «رفت و آمد پيروزمندانه كافران در شهرهاى مختلف هرگز تو را نفريبد» (لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 197)- در اين آيه مىفرمايد: «اين پيروزيها و در آمدهاى مادى بىقيد و شرط، پيروزيهاى زود گذر و اندكند» (مَتاعٌ قَلِيلٌ).
يعنى: پيروزيهاى طغيانگران و ستمكاران ابعاد محدودى دارد، همانطور كه محروميتها و ناراحتيهاى بسيارى از افراد با ايمان نيز محدود است.
سپس اضافه مىكند: «به دنبال اين پيروزيها عواقب شوم و مسؤوليتهاى آن دامان آنها را خواهد گرفت و جايگاهشان دوزخ است چه جايگاه بد و آرامگاه نامناسبى» (ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ).
بنابراين نمىتوان حال اين دو را با هم مقايسه كرد، زيرا افراد بىايمان از هر طريقى خواه مشروع يا نامشروع و حتى با مكيدن خون بىنوايان براى خود ثروت اندوزى مىكنند در حالى كه مؤمنان براى رعايت اصول حق و عدالت محدوديتهايى دارند و بايد هم داشته باشند.
(آيه 198)- در آيه قبل سر انجام افراد بىايمان تشريح شده بود، و در اين آيه پايان كار پرهيزكاران بيان مىگردد، مىفرمايد: «ولى آنها كه پرهيزكارى پيشه كردند (و براى رسيدن به سرمايههاى مادى موازين حق و عدالت را در نظر گرفتند، و يا به خاطر ايمان به خدا از وطنهاى خود آواره شدند و در محاصره اجتماعى و اقتصادى قرار گرفتند) در برابر اين مشكلات، خداوند باغهايى از بهشت در اختيار آنان مىگذارد كه نهرهاى آب از زير درختان آن جارى است و جاودانه در آن مىمانند» (لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها).
سپس مىافزايد: «باغهاى بهشت با آن همه مواهب مادى نخستين وسيله پذيرايى از پرهيزكاران مىباشد» (نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ).
و اما پذيرايى مهم و عاليتر همان نعمتهاى روحانى و معنوى است كه در پايان آيه به آن اشاره شده، مىفرمايد: «آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است» (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ).
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 199)
شأن نزول:
در سال نهم هجرى در ماه رجب نجاشى وفات يافت، خبر درگذشت او با يك الهام در همان روز به پيامبر رسيد، پيامبر به مسلمانان فرمود: حاضر شويد تا به پاس خدماتى كه در حق مسلمانان كرده است بر او نماز گذاريم، آنگاه به قبرستان بقيع آمد و از دور بر او نماز گذاشت. بعضى از منافقان گفتند: محمد صلّى اللّه عليه و آله بر مردى كافرى كه هرگز او را نديده است نماز مىگذارد، و حال آن كه آيين او را نپذيرفته است آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسير:
اين آيه در باره مؤمنان اهل كتاب است، و سخن از اقليتى به ميان مىآورد كه دعوت پيغمبر را اجابت كردند، و براى آنها پنج صفت ممتاز بيان مىكند:
1- «و از اهل كتاب كسانى هستند كه (از جان و دل) به خدا ايمان مىآورند» (وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ).
2- «آنها به قرآن و آنچه بر شما مسلمانان نازل شده است، ايمان مىآورند» (وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ).
3- ايمان آنها به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در حقيقت از ايمان واقعى به كتاب آسمانى خودشان و بشاراتى كه در آن آمده است سر چشمه مىگيرد بنابراين: «آنها به آنچه بر خودشان نازل شده نيز ايمان دارند» (وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ).
4- «آنها در برابر فرمان خدا تسليم و خاضعند» (خاشِعِينَ لِلَّهِ).
و همين خضوع آنهاست كه انگيزه ايمان واقعى شده و ميان آنها و تعصبهاى جاهلانه، جدايى افكنده است.
5- «آنها هرگز آيات الهى را به بهاى ناچيز نمىفروشند» (لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا).
با داشتن آن برنامه روشن و زنده و صفات عالى انسانى «اينها پاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت» (أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند به سرعت حساب بندگان را رسيدگى مىكند» (إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ).
بنابراين، نه نيكوكاران براى دريافت پاداش خود گرفتار مشكلى مىشوند و نه مجازات بدكاران به تأخير مىافتد.
-
RE: سوره آل عمران
(آيه 200)- اين آيه آخرين آيه سوره آل عمران و محتوى يك برنامه جامع چهار مادهاى كه ضامن سر بلندى و پيروزى مسلمين است، مىباشد.
1- نخست روى سخن را به همه مؤمنان كرده و به اولين ماده اين برنامه اشاره مىكند و مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در برابر حوادث ايستادگى كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا).
صبر و استقامت در برابر مشكلات و هوسها و حوادث، در حقيقت ريشه اصلى هر گونه پيروزى مادى و معنوى را تشكيل مىدهد.
2- در مرحله دوم قرآن به افراد با ايمان دستور به استقامت در برابر دشمن مىدهد و مىفرمايد: «و در برابر دشمنان نيز استقامت به خرج دهيد» (وَ صابِرُوا).
3- در جمله بعد به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدات كشورهاى اسلامى مىدهد و مىفرمايد: «از مرزهاى خود، مراقبت به عمل آوريد» (وَ رابِطُوا).
اين دستور به خاطر آن است كه مسلمانان هرگز گرفتار حملات غافلگيرانه دشمن نشوند. و در برابر حملات شيطان و هوسهاى سركش هميشه آماده و مراقب باشند.
4- بالاخره در آخرين دستور كه همچون چترى بر همه دستورهاى سابق سايه مىافكند، مىفرمايد: «و از خدا بپرهيزيد» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ).
سپس مىگويد: «شايد رستگار شويد» (لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).
يعنى شما در سايه به كار بستن اين چهار دستور، مىتوانيد رستگار شويد و با تخلف از آنها راهى به سوى رستگارى نخواهيد داشت.
به هر حال اگر روح استقامت و پايمردى در مسلمانان زنده شود، اگر در برابر افزايش تلاش و كوشش دشمنان، مسلمانان تلاش و كوشش بيشترى از خود نشان دهند و پيوسته از مرزهاى جغرافيايى و عقيدهاى خود مراقبت نمايند و علاوه بر همه اينها با تقواى فردى و اجتماعى، گناه و فساد را از جامعه خود دور كنند پيروزى آنها تضمين خواهد شد.
پايان سوره آل عمران