لطایف حکمی با نکات قرآنی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: لطایف حکمی با نکات قرآنی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر کانون fns4565 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    نوشته ها
    4
    می پسندم
    6
    مورد پسند : 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    16

    لطایف حکمی با نکات قرآنی

    قرآن، چراغ راه آکدلان و حقیقت جویان است و هماره در پهنای زمین و وسعت زمان، نور هدایتی بوده است در فرارویی حقیقت طلبان.
    معجزه بودن آن نیز از آن روست که احدی توانایی آوردن مانند آن را ندارد و از میان کتب آسمانی، تنها کتابی است که تحریف نشده است. بشر آشنا با این صحیفه بیکران، حقیقت ناب رااز چشمه زلال معرفت قرانی طلب می کند و راه افسانه را نخواهد پیمود.
    جنگ هفتاد ودو ملت همه را عذر بنه چـون ندیدند حـقیقت ره افسانه زدند
    قرآن در میان مسلمانان، همچون قلب در پیکرر انسان است و هرگاه که قرآن در میان آنان حاکم بوده هیچ گاه غبار ندامت بر پیشانی آنان ننشسته است. اهتمام به قرآن در میان مسلمانان تا آنجا پیش رفته است که حتّی در ادبیات آنان، ضرب المثل های روزمره و اشعار و حکایات آنان، جایگاهی درخور یافته است. استشهادهای ظریف به آیات قرآنی نیز از همان جمله است کهمادر این نوشتار سعی خواهیم کرد با جمع آوری آنها از کتب مختلف مجموعه ای را فراهم آوریم که نکات و لطایف حکمی را دربرداشته باشد.
    سلطان پابرهنه

    سلطان سلیمان، که از سلاطین عثمانی بوده است، روزی قصد زیارت مرقد مطهّر حضرت علی (ع) را در نجف کرد. نزدیکی حرم از اسب پایین آمد تا به احترام حضرت امیر (ع) تا حرم پیاده رود.
    یکی از همراهان او که از دیدن این صحنه به شگفت آمده بود بر سلطان خرده گرفت که شما شأن خود را با این عمل پایین آوردید و سلطان در پاسخ گفت: احترام امیر المؤمنین (ع) بر من واجب است.
    قاضی قانع نشد و اصرار کرد تا به قرآن تفأل زده شود. سلطان نیز چنین کرد این آیه در اول صفحه ظاهر شد: «فاخلع نعلیک إنک بالواد المقدس طوی؛ کفشهای خود را درآور چرا که در مکان مقدسی هستی».
    طه (20)، آیه 12
    بخیل زیرک

    بخیلی سفارش ساخت کوزه و کاسه ای را به کوزه گر داد. کوزه گر پرسید: بر کوزه ات چه نویسم؟
    بخیل گفت بنویس: «فمن شرب منه فلیس منّی؛ یعنی هرکس از آن بنوشد از من نیست»!
    کوزه گر پرسید: بر کاسه ات چه نویسم؟ بخیل گفت بنویس: «و من لم یطعمه فأنّه منّی؛ یعنی هرکس از آن نخورد او از من است».
    بقره (2)،و آیه 249
    سهم برادری

    مسکینی به نزد امیر آمد و گفت به مقتضای آیه «انما المؤمنون اخوة؛ مؤمنان برادر یکدیگرند»، مرا در مال تو سهمی است، چرا که برادرت هستم.
    حجرات (49)، آیه 10
    امیر گفت تا یک دینار به او دادند. مسکین گفت: ای امیر این مبلغ کم است. امیر گفت: ای درویش، تنها تو برادر من نیستی، بلکه همه مؤمنان عالم برادر من هستند، پس اگر مال مرا به همه ایشان قسمت کنند به تو بیش از نرسد.
    زن نکته سنج

    روزی زنی را نزد حجاج آوردند که قبیله او سرکشی کرده بود.
    حجاج به او گفت: ای زن! آیه ای مناسب بخوان تا تو را ببخشم. زن این آیه را خواند: «اذا جاء نصراللّه والفتح. ورأیت النّاس یخرجون من دین اللّه أفواجاً».
    حجاج گفت: وای بر تو! اشتباه گفتی، بلکه «یدخلون فی دین اللّه» درست است. زن گفت: ای حجّاج «دخلوا و انت تخرجهم؛ یعنی آن ها داخل در دین خدا شدند و تو آن ها را خارج می کنی».
    از ماست که بر ماست

    شخصی شیر می فروخت و آب در آن می ریخت، پس از چندین سال، سیلابی بیامد و گوسفندان و اموالش را برد. به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه آمد؟
    پسر گفت: ای پدر، این آبی است که به شیر داخل می کردی اندک اندک جمع شد و هرچه داشتیم برد.
    «وما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛ و آن چه از رنج و مصائب به شما می رسد، همه از اعمال زشت خود شما است».
    شوری (42)، آیه 30
    منابع: رنگارنگ، ج1، ص284. کدو مطبخ قلندری، ص30و 56. لطائف الطوائف، ص 135.

  2. کاربر مقابل پست fns4565 عزیز را پسندیده است:

    امیرحسین (06-24-2016)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •