"زبان" را می‌توان یکی از پایه‌های اصلی هر فرهنگ و تمدنی تلقی کرد. بنابراین انتقال زبان از کشوری به کشور دیگر، به‌مثابه "انتقال فرهنگ" به آن کشور است. «الان آموزش زبان انگلیسی - بالخصوص زبان انگلیسی... خیلی رواج پیدا کرده، آموزشگاه‌های فراوانی به‌وجود می‌آورند... همه‌ی کتاب‌های آموزش که خیلی هم با شیوه‌های جدید و خوبی این کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقل‌کننده‌ی سبک زندگی غربی است، سبک زندگی انگلیسی است. خب این بچه‌ی ما، این نوجوان ما و جوان ما [که] این را می‌خواند، فقط زبان یاد نمی‌گیرد؛ حتی ممکن است آن زبان یادش برود، اما آنچه بیشتر در او اثر می‌گذارد آن تأثیر و انطباعی [است] که بر اثر خواندن این کتاب از سبک زندگی غربی در وجود او به‌وجود می‌آید.»(۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

از همین‌روی، حداقل از دو دهه پیش، پژوهش‌های بسیاری در این‌باب مخصوصا آثار سوء یادگیری بدون برنامه‌ی زبان انگلیسی نوشته شده است. ظهور اصطلاحاتی چون "امپریالیسم زبان انگلیسی" نیز تحت تأثیر همین فضا بوده است. "رابرت فیلیپسون"، زبان‌شناس انگلیسی در کتاب خود با عنوان "امپریالیسم زبانی"، در کنار اشکال دیگر استعمار کشورها چون امپریالیسم اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و...، از امپریالیسم زبان انگلیسی نیز به‌عنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد می‌کند. از نظر او، ترویج زبان انگلیسی توسط دو کشور آمریکا و انگلیس در سایر کشورها، به‌منزله‌ی "نفوذ و استیلا" یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است. از نظر فیلیپسون، ترویج زبان انگلیسی از طرفی موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از طرفی دیگر، فرهنگ‌ها و زبان‌های ملی و محلی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی پیش می‌برد. «هر جا انگلیس‌ها وارد شدند، زبان مردم بومی را تبدیل کردند به انگلیسی؛ اگر زبان رقیبی وجود داشت، آن را از بین بردند. در شبه‌قاره‌ی هند، زبان فارسی چند قرن زبان رسمی بود؛ تمام نوشتجات، مکاتبات دستگاه‌های حکومتی، دولتی، مردم، دانشوران، مدارس عمده، شخصیت‌های برجسته، با زبان فارسی انجام می‌گرفت. انگلیس‌ها آمدند زبان فارسی را با زور در هند ممنوع کردند، زبان انگلیسی را رائج کردند.»(۱۳۹۱/۰۷/۲۳)