6. جهت و علت تشویق باید برای دیگران روشن باشد و الاّ ممکن است که تشویق بعضی، افکار و اخلاق و عقاید دیگران را تخریب کند. قرآن کریم در موارد متعدد که سخن از لطف و پاداش است، دلیل آن را برای دیگران نقل می‌کند: «لمّا صبروا»، «بما کانوا یعملون»، «بما کانوا یفعلون» و... تا فکر نشود که در تشویق، یک تبعیض است.


7. توجه به استعداد و وُسع افراد در تشویق امر مهمی است؛ یعنی کار را با توان بدنی و جسمی و روحی افراد بسنجیم. خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (بقره/286) خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى‌اش تکلیف نمى‌کند.


«لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًاإِلَّا مَا آتَاهَا» (طلاق/7) خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمى‌کند.


کسى که ندار است و مقدار کم‏ انفاق مى‏‌کند، قابل ستایش است، «لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ؛ مؤمنانِ (تهى دستى) که جز به اندازه‏ توانشان چیزى (براى انفاق و پشتیبانى از جبهه) نمى‏‌یابند» (توبه/79) ولى اگر فرد دارا و متمکّن به مقدار قابلى کمک نکند، نه تنها که شایسته تشویق نیست، بلکه شایسته توبیخ‏ است. «أَعْطى‏ قَلِیلًا؛و اندکى (از مال) بخشید.» (نجم/ 35)


یک لیوان آب ظهر عاشورا یک میلیارد می‌ارزد، ولی غروب عاشورا ارزشی ندارد. این به این معناست که هر چیزی در جای خویش ارزش دارد.