(آيه 26)- ولى باز موسى (ع) به سخنان منطقى و حساب شده خود بدون هيچ گونه ترس و واهمه ادامه داد و «گفت: او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست» (قالَ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ).
در حقيقت موسى كه در مرحله نخست از «آيات آفاقى» شروع كرده بود در مرحله دوم به «آيات انفسى» اشاره كرد.
(آيه 27)- ولى فرعون به خيره سرى همچنان ادامه داد، و از مرحله استهزاء و سخريه پا را فراتر نهاده نسبت جنون و ديوانگى به موسى داد و «گفت: پيامبرى كه به سوى شما آمده قطعا مجنون است»! (قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ). همان نسبتى كه همه جباران تاريخ به مصلحان الهى مىدادند.
(آيه 28)- اما اين نسبت ناروا در روح بلند موسى (ع)، اثرى نگذاشت و همچنان خط اصلى توحيد را از طريق آثار خدا در پهنه آفرينش، در آفاق و انفس، ادامه داد و «گفت: او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در ميان اين دو است مىباشد اگر شما عقل و انديشه خود را به كار مىگرفتيد» (قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ).
اگر تو در محدوده كوچكى به نام «مصر» يك حكومت ظاهرى دارى، حكومت واقعى پروردگار من تمام شرق و غرب جهان و هر چه را ميان آنهاست در بر گرفته، و آثارش در همه جا در جبين موجودات مىدرخشد.
(آيه 29)- اين منطق نيرومند و شكستناپذير، فرعون را سخت خشمگين ساخت و سر انجام به حربهاى متوسل شد كه همه زورمندان بىمنطق به هنگام شكست و ناكامى به آن متوسل مىشوند و چنين «گفت: اگر معبودى غير من انتخاب كنى تو را از زندانيان قرار خواهم داد» (قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ).
من اين سخنان تو را نمىفهمم، همين مىدانم كه يك اله و معبود بزرگ وجود دارد و آن منم! و هر كس غير از اين بگويد محكوم به مرگ، يا زندان مرگ آفرين است!
(آيه 30)- در آيه قبل ديديم كه فرعون سر انجام تكيه بر قدرت و تهديد به زندان و مرگ نمود.
اينجاست كه صحنه بر مىگردد و موسى (ع) نيز بايد روش تازهاى در پيش گيرد كه فرعون در اين صحنه نيز ناتوان و درمانده شود.
موسى نيز بايد تكيه بر قدرت كند قدرتى الهى كه از معجزهاى چشمگير سر چشمه مىگيرد، رو به سوى فرعون كرد و «گفت: آيا اگر من نشانه آشكارى براى رسالتم ارائه دهم» باز مرا زندان خواهى كرد؟! (قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ).