ب – پس «من با خدا ارتباط دارم»، به لحاظ عقل، منطق و وحی، سخنی نیست که کسی بخواهد مدعی آن شود و به آن ببالد یا بدین بهانه خود و دیگران را فریب دهد. حتی کفار، مشرکین و منافقین نیز نمی‌توانند با خدا قطع ارتباط کنند؛ هستی بر اساس قاعده‌ی «لا یمکن الفرار من حکومتک» است و رحمت الهی نیز واسعه است. و البته برخی با این ادعا برای خود دکان و منبع درآمدی از اغفال مردم ساده‌اندیش و عوام درست کرده‌اند.


ج – و اما «من از این نوع ارتباط خودم راضی هستم»، نیز به هیچ وجه ملاک نیست، هر کسی می‌تواند خودش را توجیه کند و به آنچه می‌کند راضی باشد. خُب این یک خود فریبی و دگر فریبی است.


دقت نماییم که مهم این است که أله، معبود، ربّ و معشوق از ما راضی باشد، نه این که ما از خودمان، باورهایمان و کرده‌هایم راضی باشیم! بازگشت به سوی اوست و نه به سوی خودمان، هدف و کمال اوست و نه خودمان و داور نیز اوست و نه خودمان.


خداوند متعال نیز کاملاً تبیین کرده است که رشد، کمال و تقرب به سوی او چگونه میسر است، صراط مستقیم کدام است و رضایت او در چیست؟ پس اگر کسی عبد و مطیع بود، می‌تواند بر اساس رضایت او، راضی باشد.


د – بسیار اتفاق می‌افتد که برخی می‌گویند: «دلت با خدا باشد، مابقی حرف است»؛ خُب این یک دروغ بزرگ شیطانی است و در واقع تکذیب خدا، رسولان و کتاب است. تکذیب همه‌ی بایدها و نبایدهاست و البته دل هر کس نیز همان است که در اعتقادات و عمل بروز داده و ظاهر می‌نماید.


بسیار دیده و شنیده می‌شود که برخی می‌گویند: «مهم ارتباط با خداست و من خودم می‌دانم که با او چگونه ارتباط برقرار کنم و از این نوع ارتباط خود راضی نیز هستم و ...»، اینها نیز همه توجیه است. همه عبادت نفس است و نه عبادت خدا.