(آيه 15)- اين آيه در حقيقت توضيح و تبيين بحث گذشته است كه چگونه آنها حتى مؤمنان در اين گناه بزرگ بر اثر سهل انگارى غوطهور شدند، مىگويد:
به خاطر بياوريد «هنگامى را كه (به استقبال اين دروغ بزرگ مىرفتيد و) اين شايعه را از زبان يكديگر مىگرفتيد» (إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ).
«و با دهان خود سخنى مىگفتيد كه به آن علم و يقين نداشتيد» (وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ).
«و گمان مىكرديد اين مسأله كوچكى است در حالى كه در نزد خدا بزرگ است» (وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ).
در حديثى از امير مؤمنان على عليه السّلام مىخوانيم: شديدترين گناهان گناهى است كه صاحبش آن را سبك بشمارد.
در واقع اين آيه به سه قسمت از گناهان بزرگ آنها اشاره مىكند:
«نخست» به استقبال اين شايعه رفتن و از زبان يكديگر گرفتن.
«دوم» منتشر ساختن شايعهاى را كه هيچ گونه علم و يقين به آن نداشتند.
«سوم» كوچك شمردن شايعه و به عنوان يك وسيله سر گرمى از آن استفاده كردن.
(آيه 16)- و از آنجا كه اين حادثه بسيار مهمى بود كه گروهى از مسلمانان آن را سبك و كوچك شمرده بودند بار ديگر در اين آيه روى آن تكيه كرده، و موجى تازه از سرزنش بر آنها مىبارد، و تازيانهاى محكمتر بر روح آنها مىنوازد، و مىگويد:
«چرا هنگامى كه آن را شنيديد نگفتيد: ما حق نداريم كه به اين سخن تكلّم كنيم، خداوندا! منزهى تو، اين بهتان بزرگى است»! (وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهذا سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ).
در واقع قبلا تنها به خاطر اين ملامت شده بودند كه چرا با حسن ظن نسبت به كسانى كه مورد اتهام واقع شده بودند نگاه نكردند، اما در اينجا مىگويد علاوه بر حسن ظن، شما مىبايست هرگز به خود اجازه ندهيد كه لب به چنين تهمتى بگشاييد، تا چه رسد كه عامل نشر آن شويد.