¤ همسر وی درپاسخ به نامه او می نویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص» به درستی که خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او خدمت می کنند و در راه او مبارزه می کنند، درصف های به هم پیوسته و محکم و استوار.
سلام علیکم.
«نامه ای به یک پاسدار دلیر»
به توای دلاور با رشادت، توکه هفت سین سپاس و ستایش و سلاح و سلوک علی وار و سرخی خون و سبزی شهادت وسنت اسلامی را درخود جمع داری. به تو که نماز را بر تربت خاک وطن می خوانی، دراین سرزمینی که اینک بلاکش شده است.
نامه ام را به تو می نویسم ای پاسدار دلیر. به تو که تبریک خویشاوندانت را به هنگام تولدشان، با شلیک خمپاره به آنها گفتی و من نامه ام را به رودخانه کارون می اندازم تا تو هنگامی که وضو می سازی، آن را برداری و غنچه لبت بشکفد.
ای لاله ای در صحرا، ای قطره اشکی در دریا، ای قطره ای در رود، ای ناجی دریا، ای خسی درمیقات. چه گویم که توانم نیست. ای اسطوره خوبی ها. ای که هر شب در زیرنور مهتاب بردرخت تکیه می دهی و چون عابدی هستی که می خواهی از عبد بودن،به ملائکه برسی و تو می خواهی از «من» بودن، به «ما» هجرت کنی و از ما بودن، به انبیاء...
با عرض سلام... امیدوارم که حالت خوب باشد. منظور از نوشتن این نامه، پاسخ به نامه پر مهر و صداقت جنابعالی بود. امیدوارم از مقدمه ای که در اول نامه نوشتم، خوشت بیاید و قبولش کنی. هرچند شاید به آن صورت هنوز همدیگر را نشناخته باشیم، ولی نیروی قلبی و ایمان قلبی من این نوید را به من می دهد که تو واقعا لیاقت این صفت ها را داری. در هر صورت. اگر از حال خانواده بخواهی، صحیح و سلامت هستند. در مورد نامه ای که به پدرم فرستاده بودی، خیلی ازشما تشکر کرد و فقط مامان گله می کرد که چرا این قدر دیر نامه دادی. هرچند شاید تو را یکی دو بار دیده، ولی من احساس می کنم که خیلی تو را دوست دارد. خودش هم می گوید، درهر صورت،مامان و آقا جون از تو انتظار دارند که زود زود نامه ای بدهی، از اینکه از پدرم برای نوشتن نامه اجازه خواسته بودی، تشکر می کنم. به قول آقاجون و مامانم، این نشانه لطف و ادب توست. از شما خواهش می کنم زود و فوری نامه بنویسی، چون نامه نوشتن تو ، باعث می شود که من آسوده خاطر شوم... .
از شما می خواهم موقع نامه نوشتن، مرا راهنمایی کنی، چون به قول امام، شما در خیل کاروانی هستید که به مقصد نزدیک شده اید، ولی ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. در هر صورت، من تو را بیشتر از آنچه که فکر می کنی می شناسم. به امید روزی که تمام مردان و زنان حزب الله به آخرین خط کمال برسند. به امید ظهور امام عصر(عج ) و تشکیل جامعه اسلامی. به امید روزی که تمام رزمندگان پرچم سرافراز نصر من الله و فتح قریب را در تمامی قله های پیروزی به اهتزاز درآورند. التماس دعا دارم.خواهش می کنم ما را هنگام دعای شب و هنگام فعالیت روز از یاد نبرید.
اگر نامه نوشتی، چند صفحه بنویس. نترس!از اینکه جوهر خودکارت تمام شود.
خدایا، خدایا، تو را به جان زهرا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار. هرچه مستحکم ترباد خط ولایت فقیه .
ساعت 30/10شب.
روزنامه کیهان- 16/5/1390- ص9