12. آیا می‌دانید گروهی به‌جای تدبر در قرآن و پیام و الهام گرفتن از آن و عمل به آن به‌سراغ حواشی آن می‌روند و بیشتر عمر خود را صرف مباحث علوم قرآن مانند محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، تأویل، شأن نزول، تاریخ کتابت، تاریخ ترجمه، تاریخ تفسیر، طبقات مفسرین، تفاوت کتب تفسیری و امثال این بحثها می‌کنند؟ (البته بعضی از این بحثها نظیر بحث اعجاز و بحث سلامت از تحریف ضروری است اما صرف بیشتر عمر به این علوم مانند کسی است که به‌جای شنا در استخر، دور استخر می‌دود؟)
13. آیا می‌دانید بعضی به‌جای بیان روح قرآن آن‌قدر به نقل اقوال می‌پردازند که خود قرآن در آن اقوال گم می‌شود و بعضی آن‌قدر احتمالات متعددی را مطرح می‌کنند که حتی محکمات قرآن، متشابه می‌شود؟

14. بعضی وارد گود عرفان، بعضی وارد تحقیق مفصل روی لغات، بعضی در مقام نقل شأن نزول‌های متعدد و بعضی قرآن را بدون توجه به روایات معتبر رسیده از اهل‌بیت علیهم السّلام تفسیر می‌کنند؟ در حالی که خود قرآن به ما می‌فرماید: وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا یعنی سخنان پیامبر را که خود مستقیماً فرموده و یا به اهل‌بیت ارجاع داده باید بگیریم و در روایات متواتر می‌خوانیم بین قرآن و اهل‌بیت هرگز جدایی نیست و اگر به هر دو تکیه کنید هرگز گمراه نمی‌شوید؟
15. آیا می‌دانید در بسیاری از سخنرانی‌ها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و امثال آن داده می‌شود ولی سهم قرآن داده نمی‌شود با اینکه خداوند به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌فرماید: سخنرانی تو باید درباره بیان قرآن باشد لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم‏؟