3-راه دیگر تامین معاش طلبه این بود که نماز استیجاری میخواند و روزه استیجاری میگرفت، به این معنا که فرد پولداری در عمر خود نماز و روزه خود را بجای نیاورده بود و برای اینکه از بهشت محروم نماند وصیت میکرد پولی به طلبه بیچاره ای داده شود تا نمازهای استیجاری او را بسمت بهشت رهنمون کند، اینکه آیا این نماز او را بهشتی کند یا نه زیاد اهمیتی نداشت. این بخش ویژه طلابی بود که قدرت تبیلغ نداشتند یعنی بیان خوب یا صدای خوشی نداشتند یا آنکه طلبه درسخوانی بود که میخواست بیشتر مشغول درس باشد.
4-راه دیگر تامین معاش این بود که روحانی در مسجدی امام جماعت شود و در حاشیه امام جماعت بودن، مشکلات دینی مردم را حل کند و مردم نیز هدایایی را به او بدهند، امام جماعت میتوانست در مسجد کلاسهای آموزش مسائل دینی تشکیل دهد، قرآن و احکام به بچه ها یاد دهد و والدین کودک به روحانی هدیه ای دهند که البته این پرداخت با طیب خاطر انجام میشد. در کنار این کارها وعظ و روضه خوانی نیز با هدایایی از سوی مردم همراه میشد. البته هرکسی نمیتوانست شانس امام جماعت بودن را بدست آورد، چه آنکه هم مسجد کم بود و هم آنکه تیپ و قیافه و خوش صدا بودن، وارتباط خوب داشتن با بزرگان آن مسجد نیز در پیدا کردن مسجد دخیل بود.
5-برخی از روحانین نیز دفاتر عقد و ازدواج دایر میکردند و مردم به ازای خواندن عقد و ثبت رسمی آن مبلغی پرداخت میکردند و البته این کار بیشتر حالت موروثی داشت و معتبر بودن این کار به اعتبار خاندان بازگشت داشت، از اینرو تعداد طلابی که از این طریق ارتزاق میکردند محدود بود و بیشتر روحانیان شهری را دربر میگرفت.