بنابراین چنین جمعیتی که بیایند در یک همچه جایی برای دفاع از حریم دین اینها از سه صورت خارج نیست. از سه تقدیر طرز حرکت و قیام آنان بیرون نیست. یا می آیند و در این سرزمین کار خود را می کنند و به سلامت بر می گردند که امیدوارم خداوند بقیه ی این جیش مظفّر و منصور را به برکت توجهات ولیّ وقت ارواحنافداه با أجر کامل سالم به أوطانشان برگرداند. یک تقدیر این است. یک تقدیر این است که کسانی که حرکت می کنند به قصد نگهداری این مرز و بوم کشور اسلامی در این انقلاب دینی و در این انقلاب روحانی و نصیبشان در این راه مردن می شود. این هم یک تقدیر است.
تقدیر سوّم این است که حرکت می کنند می آیند به این سرزمین و نصیبشان مانند این چهره های درخشان به خون غلیطدن و تبدیل این زندگی عاریتی به زندگی جاوید می شود. سه صورت دیگه بیشتر ندارد و در این سه صورت سه آیه قرآن نقش شما را معین می کند که من به کلمه خدا که أصدق کلمات است وضع شما جوانمردان را در این مجلس روشن کنم.
آن کسانی که حرکت کنند، بیایند برای حفظ حدود و ثغور مملکت اسلام و دفاع از حریم مقدس دین که از أظهر مصادیق خروج برای سبیل خداست. وقتی بیایند به این سرزمین و برگردند چنان خداوند عالم گناهان آنها را می آمرزد و آنچه را که انجام داده اند می بخشد که به دو نفر می گویند «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[۷] آنچه که گذشت گذشت دیگه کار را از سر بگیر. یکی آن وقتی که حاجی آن هم با حج مقبول که حج مقبول از هر کسی ساخته نیست. امام ششم در میدان در روز عرفات در یک همچه سرزمینی وقتی أبی بصیر رو کرد به امام و گفت امسال چقدر حجیج زیاداند فرمود: زجیج زیاد است حجیج زیاد نیستند. پرده را از مقابل نظر أبی بصیر برداشت دید بیابان عرفات سراسر حیوانات مختلف الخلقه اند. این همه آدم غلاف آدم اند نیستند آدم خلاف آدم اند. آن کسی که حجش قبول بشود همچنان که گره پرده ی احرامش را باز کرد به او می گویند: «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[۸] آنچه که گذشت گذشت دیگه کار را از سر بگیر. این یک نفر است آن هم با حج مقبول آن هم آن حج مقبول نصیب که بشود. آن کسانی که بروند بقصد خدا که حجّ عبارت از قصد حقّ مقصود خدا باشد و به آن حجّ کامل برسند به آنان می گویند «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[۹].