سوره كهف [18] - صفحه 5
صفحه 5 از 5 نخستنخست ... 345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 46 , از مجموع 46

موضوع: سوره كهف [18]

  1. #41
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره كهف [18]

    (آيه 99)- منزلگاه افراد بى‏ايمان: به تناسب بحثى كه در گذشته از سدّ ذو القرنين و در هم كوبيدن آن در آستانه رستاخيز به ميان آمد، در اينجا به مسائل مربوط به قيام قيامت ادامه داده چنين مى‏گويد: «و در آن روز (كه جهان پايان مى‏گيرد) ما آنها را چنان رها مى‏كنيم كه در هم موج مى‏زنند» (وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ).

    تعبير به «يَمُوجُ» يا به خاطر فزونى و كثرت انسانها در آن صحنه است و يا به خاطر اضطراب و لرزه‏اى است كه به اندام انسانها در آن روز مى‏افتد، گوئى همچون امواج آب پيكر آنها مى‏لرزد.

    سپس اضافه مى‏كند: «و در صور [شيپور] دميده مى‏شود، و ما همه را (حيات نوين مى‏بخشيم و) جمع مى‏كنيم» (وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً).

    بدون شك همه انسانها در آن صحنه، جمع خواهند بود، و احدى از اين قانون مستثنا نيست.

    از مجموع آيات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه در پايان جهان و آغاز جهان ديگر، دو تحول عظيم انقلابى در عالم رخ مى‏دهد: نخستين تحول، فناى موجودات و انسانها در يك برنامه ضربتى است، و دومين برنامه كه معلوم نيست چه اندازه با برنامه نخست فاصله دارد، بر انگيخته شدن مردگان آن هم با يك برنامه ضربتى ديگر است، كه از اين دو برنامه در قرآن به عنوان «نفخ صور» (دميدن در شيپور) تعبير شده است.

    (آيه 100)- سپس به شرح حال كافران مى‏پردازد، هم عاقبت اعمالشان و هم صفاتى را كه موجب آن سرنوشت مى‏گردد بيان كرده، و چنين مى‏گويد: «ما جهنم را در آن روز به كافران عرضه مى‏داريم» (وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً).

    جهنم با عذابهاى رنگارنگ و مجازاتهاى مختلف دردناكش در برابر آنها كاملا ظاهر و آشكار مى‏شود كه همين مشاهده و ظهورش در برابر آنان خود عذابى است دردناك و جانكاه، تا چه رسد به اين كه گرفتار آن شوند.

    (آيه 101)- كافران كيانند و چرا گرفتار چنان سر نوشتى مى‏شوند؟ در يك جمله كوتاه آنها را چنين معرفى مى‏كند: «همانها كه پرده‏اى چشمانشان را از ياد من پوشانده بود» (الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي).

    «و (همانها كه گوش داشتند اما) قدرت شنوايى نداشتند» (وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً).

    در حقيقت آنها مهمترين وسيله حقجوئى و درك واقعيات و آنچه عامل سعادت و شقاوت انسان مى‏شود را از كار انداخته بودند.

    آرى! چهره حق آشكار است، و همه چيز اين جهان با انسان سخن مى‏گويد تنها يك چشم بينا و يك گوش شنوا لازم است و بس.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  3. #42
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره كهف [18]

    (آيه 102)- اين آيه به يك نقطه انحراف فكرى آنها كه پايه اصلى انحرافات ديگرشان بوده است اشاره كرده، مى‏گويد: «آيا كافران پنداشتند مى‏توانند بندگانم را به جاى من ولىّ و سرپرست خود انتخاب كنند» (أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ).

    آيا اين بندگانى كه معبود واقع شدند همچون مسيح و فرشتگان هر قدر مقامشان والا باشد از خود چيزى دارند كه بتوانند از ديگران حمايت كنند؟ يا به عكس، خود آنها هم هر چه داشتند از ناحيه خدا بود، حتى خودشان نيز نيازمند به هدايت او بودند اين حقيقتى است كه آنها فراموشش كردند و در شرك فرو رفتند.

    در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مى‏فرمايد: «ما جهنم را براى پذيرايى كافران آماده كرده‏ايم» (إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا).

    (آيه 103)- زيانكارترين مردم: اين آيه و آيات آينده تا پايان سوره در عين اين كه توضيحى است براى صفات افراد بى‏ايمان، يك نوع جمع بندى است براى تمام بحثهايى كه در اين سوره گذشت مخصوصا بحثهاى مربوط به داستان اصحاب كهف و موسى و خضر و ذو القرنين و تلاشهاى آنها در برابر مخالفانشان.

    نخست به معرفى زيانكارترين انسانها و بد بخت‏ترين افراد بشر مى‏پردازد، اما براى تحريك حس كنجكاوى شنوندگان در چنين مسأله مهمى آن را در شكل يك سؤال مطرح مى‏كند و به پيامبر دستور مى‏دهد: «بگو: آيا به شما خبر دهم زيانكارترين مردم كيست»؟! (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا).

    (آيه 104)- بلافاصله خود پاسخ مى‏گويد تا شنونده مدت زيادى در سر گردانى نماند: زيانكارترين مردم «كسانى هستند كه كوششهايشان در زندگى دنيا گم و نابود شده با اين حال گمان مى‏كنند كار نيك انجام مى‏دهند»! (الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً).

    مسلما مفهوم خسران تنها اين نيست كه انسان منافعى را از دست بدهد بلكه خسران واقعى آن است كه اصل سرمايه را نيز از كف دهد، چه سرمايه‏اى برتر و بالاتر از عقل و هوش و نيروهاى خدا داد و عمر و جوانى و سلامت است؟ همين‏ها كه محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلورى است از نيروها و قدرتهاى ما.

    هنگامى كه اين نيروها تبديل به اعمال ويرانگر يا بيهوده‏اى شود گوئى همه آنها گم و نابود شده‏اند.

    اما زيان واقعى و خسران مضاعف آنجاست كه انسان سرمايه‏هاى مادى و معنوى خويش را در يك مسير غلط و انحرافى از دست دهد و گمان كند كار خوبى كرده است، نه از اين كوششها نتيجه‏اى برده، نه از زيانش درسى آموخته، و نه از تكرار اين كار در امان است.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  5. #43
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره كهف [18]

    (آيه 105)- سپس به معرفى صفات و معتقدات اين گروه زيانكار مى‏پردازد و چند صفت كه ريشه تمام بد بختيهاى آنهاست، بيان مى‏دارد.

    نخست مى‏گويد: «آنها كسانى هستند كه به آيات پروردگارشان كافر شدند» (أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ).

    آياتى كه چشم و گوش را بينا و شنوا مى‏كند، آياتى كه پرده‏هاى غرور را در هم مى‏درد، و چهره واقعيت را در برابر انسان مجسّم مى‏سازد، و بالاخره آياتى كه نور است و روشنايى، و آدمى را از ظلمات اوهام و پندارها بيرون آورده به سر زمين حقايق رهنمون مى‏گردد.

    ديگر اين كه آنها بعد از فراموش كردن خدا به معاد «و لقاى او كافر شدند» (وَ لِقائِهِ).

    «لقاء الله» يعنى انسان در قيامت آثار خدا را بيشتر و بهتر از هر زمان ديگر مشاهده مى‏كند، او را با چشم دل آشكارا مى‏بيند، و ايمان او نسبت به خدا يك ايمان شهودى مى‏شود.

    آرى! تا ايمان به «معاد» در كنار ايمان به «مبدأ» قرار نگيرد و انسان احساس نكند كه قدرتى مراقب اعمال اوست روى اعمال خود حساب صحيحى نخواهد كرد، و اصلاح نخواهد شد.

    سپس اضافه مى‏كند: «به خاطر همين كفر به مبدأ و معاد «اعمالشان حبط و نابود شد» (فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ). درست همانند خاكسترى در برابر يك توفان عظيم.

    و چون آنها عملى كه قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، «لذا روز قيامت ميزانى براى آنان برپا نخواهيم كرد» (فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً).

    چرا كه توزين و سنجش مربوط به جايى است كه چيزى در بساط باشد، آنها كه چيزى در بساط ندارند چگونه توزين و سنجش داشته باشند؟! لذا در روايت معروفى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «روز قيامت مردان فربه بزرگ جثه‏اى را در دادگاه خدا حاضر مى‏كنند كه وزنشان حتى به اندازه بال مگسى نيست». چرا كه در اين جهان اعمالشان، افكارشان و شخصيتشان همه تو خالى و پوك بود.

    (آيه 106)- سپس ضمن بيان كيفر آنها سومين عامل انحراف و بد بختى و زيانشان را بيان كرده، مى‏گويد: «كيفر آنها جهنم است به خاطر آن كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به باد استهزاء و سخريه گرفتند» (ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً).

    و به اين ترتيب آنها سه اصل اساسى معتقدات دينى (مبدأ و معاد و رسالت انبياء) را انكار كرده و يا بالاتر از انكار آن را به باد مسخره گرفتند.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  7. #44
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره كهف [18]

    (آيه 107)- مشخصات كفار و زيانكارترين مردم و همچنين سر انجام كارشان به خوبى دانسته شد، اكنون به سراغ مؤمنان و سرنوشتشان مى‏رويم تا با قرينه مقابله، وضع هر دو طرف كاملا مشخص گردد، قرآن در اين زمينه مى‏گويد: «كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهاى فردوس منزلگاهشان است» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا).

    «الْفِرْدَوْسِ» باغى است كه همه نعمتها و تمام مواهب لازم در آن جمع باشد، و به اين ترتيب «فردوس» بهترين و برترين باغهاى بهشت است.

    (آيه 108)- و از آنجا كه كمال يك نعمت در صورتى خواهد بود كه دست زوال به دامن آن دراز نشود بلا فاصله اضافه مى‏كند: «آنها جاودانه در اين باغهاى بهشت خواهند ماند» (خالِدِينَ فِيها).

    و با اين كه طبع مشكل پسند و تحول طلب انسان دائما تقاضاى دگرگونى و تنوع و تحول مى‏كند ساكنان فردوس «هرگز تقاضاى نقل مكان و تحول از آن نخواهند كرد» (لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا). براى اين كه هر چه مى‏خواهند در آنجا هست حتى تنوع و تكامل.

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  9. #45
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره كهف [18]

    آيه 109- شأن نزول: يهود هنگامى كه اين سخن الهى را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شنيدند كه: «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا شما جز بهره كمى از دانش نداريد» --سوره اسراء (17)، آيه 85-- گفتند:

    چگونه چنين چيزى مى‏تواند صحيح باشد؟ در حالى كه به ما تورات داده شده است و هر كس تورات به او داده شده، صاحب خير كثير است. آيه نازل شد (و ترسيمى از علم بى‏نهايت خدا و ناچيز بودن علم ما در برابر عمل او نمود).

    تفسير: آنها كه اميد لقاى خدا را دارند! اين آيه و آيه بعد در ارتباط با كل مباحث اين سوره است، گويى قرآن مى‏خواهد بگويد كه آگاهى بر سر گذشت اصحاب كهف، و موسى و خضر، و ذو القرنين در برابر علم بى‏پايان خدا مطلب مهمى نيست.

    روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏گويد: «بگو: اگر درياها براى نوشتن كلمات پروردگارم مركب شود، درياها پايان مى‏يابد پيش از آن كه كلمات پروردگارم پايان گيرد، هر چند همانند آن را به آن اضافه كنيم» (قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً).

    در حقيقت قرآن در اين آيه توجه به اين واقعيت مى‏دهد كه گمان مبريد عالم هستى محدود به آن است كه شما مى‏بينيد يا مى‏دانيد يا احساس مى‏كنيد، بلكه آن قدر عظمت و گسترش دارد كه اگر درياها مركب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ويژگيهاى آنها را بنويسند درياها پايان مى‏يابند پيش از آن كه موجودات جهان هستى را احصا كرده باشند.

    قابل توجه اين كه: آيه فوق در عين اين كه گسترش بى‏انتهاى جهان هستى را در گذشته و حال و آينده مجسم مى‏سازد، ترسيمى از علم نامحدود خداوند نيز هست، چرا كه مى‏دانيم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده و خواهد بود احاطه علمى دارد، بلكه علم او از وجود اين موجودات جدا نخواهد بود- دقت كنيد.

    پس به تعبير ديگر مى‏توان گفت: اگر تمام اقيانوسهاى روى زمين مركب و جوهر شوند و همه درختان قلم گردند هرگز قادر نيستند آنچه در علم خداوند است رقم بزنند.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  11. #46
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره كهف [18]

    (آيه 110)- اين آيه كه آخرين آيه سوره كهف است مجموعه‏اى است از اصول اساسى اعتقادات دينى، «توحيد» و «معاد» و «رسالت پيامبر» صلّى اللّه عليه و آله و در واقع همان چيزى است كه آغاز سوره كهف نيز با آن بوده است.

    و از آنجا كه مسأله نبوت در طول تاريخش با انواع غلو و مبالغه همراه بوده است آن را چنين بيان مى‏كند: «بگو: من فقط بشرى همچون شما هستم (يگانه امتيازم اين است) كه بر من وحى مى‏شود» (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ).

    و با اين تعبير بر تمام امتيازات پندارى شرك آلودى كه پيامبران را از مرحله بشريت به مرحله الوهيت بالا مى‏برد قلم سرخ مى‏كشد.

    سپس از ميان تمام مسائلى كه وحى مى‏شود، انگشت روى مسأله توحيد مى‏گذارد و مى‏گويد: بر من وحى مى‏شود «كه معبود شما فقط يكى است» (أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ).

    در اينجا تنها به مسأله توحيد اشاره شده است، زيرا توحيد تنها يك اصل از اصول دين نيست بلكه خمير مايه همه اصول و فروع اسلام است.

    اگر در يك مثال ساده تعليمات دين را از اصول و فروع به دانه‏هاى گوهرى تشبيه كنيم بايد توحيد را به آن ريسمانى تشبيه كرد كه اين دانه‏ها را به هم پيوند مى‏دهد و از مجموع آن گردنبند پر ارزش و زيبايى مى‏سازد.

    به همين دليل در احاديث مى‏خوانيم كه: جمله «لا اله الّا اللّه» قلعه محكم پروردگار است و هر كس در آن وارد شود از عذاب و كيفر الهى در امان است.

    سومين جمله اين آيه اشاره به مسأله رستاخيز مى‏كند و آن را با حرف «فاء» به مسأله توحيد پيوند مى‏زند، و مى‏گويد: «بنا بر اين هر كس اميد لقاى پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد» (فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً).

    لقاى پروردگار كه همان مشاهده باطنى ذات پاك او با چشم دل و بصيرت درون است گر چه در اين دنيا هم براى مؤمنان راستين امكان‏پذير است اما در قيامت به خاطر مشاهده آثار بيشتر و روشنتر جنبه همگانى و عمومى پيدا مى‏كند.

    در آخرين جمله حقيقت عمل صالح را در يك بيان كوتاه چنين باز گو مى‏كند:

    «و نبايد كسى را در عبادت پروردگارش شريك سازد» (وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً).

    به تعبير روشنتر تا حقيقت خلوص و اخلاص، در عمل نيايد رنگ عمل صالح به خود نخواهد گرفت. در حقيقت عمل صالحى كه از انگيزه الهى و اخلاص، سر چشمه گرفته و با آن آميخته شده است گذر نامه لقاى پروردگار است! عمل خالص تا آن حدّ در اسلام مورد اهميت است كه در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «كسى كه چهل روز اعمال خود را خالصانه انجام دهد، خداوند چشمه‏هاى حكمت و دانش را از قلبش بر زبانش مى‏گشايد».

    «پايان سوره كهف»

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

صفحه 5 از 5 نخستنخست ... 345

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •