بدعت

ضابطه دیگر در کفر عبارت است از بدعت. و می گویند هرکسی در دین بدعت گذاشته باشد کافر است، و وقتی که می خواهند بدعت را معنا کنند و توضیح بدهند، بدعت را طوری معنا می کنند که کارهای بنی امیه بدعت نیست، و نعوذ بالله، نعوذ بالله کارهایی که اهل بیت علیهم السلام انجام داده اند را می گویند بدعت است.

در کتاب التکفیر، وقتی که می‌خواهد بحث کند درباره قیام حکام و طواغیت، قیام علیه طاغوت را توضیح بدهد،قیام امام حسین علیه السلام را قیام علیه طاغوت نمی‌داند و بعد بحث می کند که قیام مردم علیه عثمان حرام بود و کفر بود، و بعد می گوید امروز اگر کسی علیه آل سعود قیام کند این کفر است و هر موردی که در طول تاریخ علیه هشام بن عبدالملک که از بنی امیه است یا قیام‌هایی که علیه عمر بن عبدالعزیز بوده، قیام‌هایی که علیه معاویه بوده، اینها را می گوید صاحبان قیام‌ها طاغوتند، همین کتابی را که گفتم، (التکفیر) می‌گوید یزید واقعی زید بن علی بن الحسین است (نعوذ بالله) او را می‌گوید یزید، پس دومین ضابطه برای تکفیر نزد سلفی‌ها عبارت است از بدعت، و بدعت به این معنا که مثلاً این منبری که اینجاست را می‌گویند بدعت است بخاطر اینکه دو پله دارد و منبر پیغمبر سه پله داشته و این دوتا پله، پس بدعت است، اینکه من روی صندلی نشسته‌ام و نه روی منبر، این نیز نوعی بدعت است و بدعت از نظر سلفی ها معنای گسترده و وسیعی دارد.