(آيه 2)- از آنجا كه نخستين آيه اين سوره از سير پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مىگفت، و اين گونه موضوعات غالبا از طرف مشركان و مخالفان مورد انكار واقع مىشد كه چگونه ممكن است پيامبرى از ميان ما برخيزد كه اين همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اينجا اشاره به دعوت موسى و كتاب آسمانى او مىكند تا معلوم شود اين برنامه رسالت چيز نوظهورى نيست، همچنين مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشركان نيز در تاريخ گذشته مخصوصا تاريخ بنى اسرائيل، سابقه دارد.
آيه مىگويد: «و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم» (وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ).
«و آن را مايه هدايت بنى اسرائيل قرار داديم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ).
بدون شك منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است كه خداوند براى هدايت بنى اسرائيل در اختيار موسى (ع) گذاشت.
سپس به هدف اساسى بعثت پيامبران از جمله موسى اشاره مىكند كه به آنها گفتيم: «غير مرا و كيل و تكيهگاه خود قرار ندهيد» (أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا).
اين يكى از شاخههاى اصلى توحيد است، توحيد در عمل كه نشانه توحيد در عقيده است، كسى كه مؤثر واقعى را در جهان هستى تنها خدا مىداند به غير او تكيه نخواهد كرد.
(آيه 3)- در اين آيه براى اين كه عواطف بنى اسرائيل را در رابطه با شكرگزارى از نعمتهاى الهى مخصوصا نعمت معنوى و روحانى كتاب آسمانى برانگيزد آنها را مخاطب ساخته، مىگويد: «اى فرزندان كسانى كه با نوح در كشتى حمل كرديم»! (ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).
فراموش نكنيد كه: «نوح بنده شكرگزارى بود» (إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً).
شما كه فرزندان ياران نوح هستيد چرا به همان برنامه نياكان با ايمانتان اقتدا نكنيد؟ چرا در راه كفران گام بگذاريد؟!
(آيه 4)- سپس به ذكر گوشهاى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل پرداخته، مىگويد: «و ما در كتاب (تورات) به بنى اسرائيل اعلام كرديم كه شما در زمين، دو بار فساد خواهيد كرد، و راه طغيان بزرگى را در پيش خواهيد گرفت» (وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً).
منظور از كلمه «الارض» به قرينه آيات بعد سرزمين مقدس فلسطين است كه «مسجد الاقصى» در آن واقع شده است.