نوبت به انتخاب شخص رسید بعضی عمر را مطرح کردند عمر و ابو عبیدۀ جراح، خلافت را به ابوبکر حواله کردند و ابوبکر خلافت را پذیرفت و اصحاب با او بیعت کردند. مردم برای بیعت با ابوبکر ازدحام کردند و نزدیک بود سعد بن عباده زیر دست و پا بیافتد. شخصی در این میان گفت مواظب سعد بن عباده باشید او مریض و بیمار است. عمر گفت: بکشیدش بلکه خدا او را بکشد . همین باعث شد که پسر سعد بن عباده با عمر درگیر شود و نزدیک بود درگیری، شدید شود اما با وساطت دیگران حل شد.

فردای آن روز مسلمین در مسجد جمع شدند و ابتدا عمر خطبه ای در اوصاف ابوبکر خواند. و مردم را به بیعت با او تحریض و تشویق کرد. بعد از بیعت عمومی، ابوبکر برخاست و بر منبر بزرگمردی چون پیامبر تکیه زد و خطبه ی معروف خودش را خواند. خطبه ای که در نزد برادران اهل سنت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ابوبکر در این خطبه گفت: ای مردم من اکنون بر شما حکمفرما شده ام ولی نمی خواهم از این جهت خود را بهتر از شما بدانم. هرگاه کار درست انجام دادم مرا کمک کنید و اگر به بیراهه رفتم هدایتم کنید. مرا با پیغمبر مقایسه نکنید چرا که من شیطانی دارم که گاهی اوقات مرا در برمی گیرد.