دل كه تنگ است كجا بايد رفت؟با كه بايد آميخت؟به كه بايد پيوست؟
دل كه تنگ است كجا بايد رفت؟به در و دشت و دمن؟يا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
پير فرزانه به من بانگ برآورد كه اين حرف نكوست:دل كه تنگ است برو خانه ي دوست،شانه اش جايگه گريه ي تو،سخنش راه گشا،بوسه اش مرحم زخم دل ِ توست،عشق او چاره ي دلتنگي ِ توست.دل كه تنگ است برو خانه ي دوست،خانه اش خانه ي توست...