در گـنـاه ، تعفن وجود دارد. انسان چون ظلمت گناهانى را نمى بيند،تعفن آن را نيز درك نمى كند.
امـا آنـان كـه داراى شـمّ مـعـنـوى هـسـتـنـد، تـعـفـن گـنـاه را مـى فـهـمـنـد.اگر تعفن ظاهرى ،
زشت و ناپسند است ، پس تعفن باطنى و معنوى به طريق اولى داراى زشتى بـيـش تـرى اسـت
. بـا تعفن معنوى ، كسى را به بهشت راه نمى دهند. جهنم ، حمام و تصفيه خانه است . آنان كه
در دنيا خود را پاك نكرده اند، در حمام داغ ، يعنى جهنم مى اندازند.
اهل معنويت ، خود را از فكر گناه نيز پرهيز مى دهند و مواظبند كه در فكر خود نيز مرتكب خطايى
نشوند. در علت پرهيز و فرار آنان از فكر گناه ، سه مطلب مهم وجود دارد:
نـخـسـت : در گناه ، ظلمت وجود دارد و فكر گناه هم ، مرحله ضعيف همان گناه است . بنابر اين ،
در فـكـر گناه نيز ظلمت است . اما ظلمت فكر گناه ، به مراتب كمتر است . به بيان علمى ، وجود بر
دو نوع است :
الف ـ وجود ذهنى ؛ كه گناه فقط به ذهن انسان خطور مى كند.
ب ـ وجود خارجى ؛ كه گناه در خارج از ذهن انجام مى شود.