حیف نون میره نهضت سوادآموزی ازش می پرسن حالا می تونی گوسفنداتو بشماری؟ میگه آره که میتونم می گن چطوری؟ می گه اول پاهاشونو می شمارم بعد تقسیم بر چهار می کنم
نمایش نسخه قابل چاپ
حیف نون میره نهضت سوادآموزی ازش می پرسن حالا می تونی گوسفنداتو بشماری؟ میگه آره که میتونم می گن چطوری؟ می گه اول پاهاشونو می شمارم بعد تقسیم بر چهار می کنم
یه روز حیف نون ميره مغازه لوازم خونگي چشش ميافته به فلاسك ميپرسه آقا اون چيه؟ مغازه دار ميگه اون فلاسكه ميپرسه كارش چيه ميگه هر چيز سردي رو بزاري تو ش سرد نگه ميداره هر چيز گرم هم بذاري توش گرم نگه ميداره مرده خوشحال ميشه و يكي ميخره فردا كه ميره اداره باخودش ميبره رييسش وقتي فلاسكو ميبينه ميگه ببينم چي تو اون فلاسكت داري؟ ميگه اقاي رييس 2 تا الاسكا دارم با 3 تا فنجون قهوه!
حیف نون : آقا اين همسايه مون ساعت 2 نصفه شب هي با مشت ميكوبيد به ديوار خونمون!
دوستش : عجب آدم هاي مردم آزاري پيدا ميشن.حتماً نذاشتن بخوابي؟
حیف نون : نه,خوشبختانه خواب نبودم,داشتم شيپور تمرين مي كردم
حیف نون با لباس تو رودخونه بوده ازش ميپرسن چكار ميكنى؟
ميگه: لباسامو ميشورم
ميپرسن: تو خونه ماشين لباسشويى ندارين؟
ميگه: داريم ولى وقتى ميرم اون تو سرم گيج ميره
حیف نون با پسرش بانک می زنن و فرار میکنن میرن داخل یه استادیوم شروع میکنن دور زمین فوتبال دویدن، بعد از دو دور پلیس میرسه، پسره میگه: بابا پلیسها رسیدن چی کار کنیم؟ حیف نون میگه: نگران نباش اونا هنوز دو دور عقبن !
به حیف نون ميگن نظرت در مورد ازدواج چيه ؟
میگه : به نظر من ازدواج بايد فاميلي باشه. ميگن چرا ؟
میگه : چون تمام خانواده ما ازدواج فاميلي كردند. مثلا داييم زن داييمو گرفته، عموم زن عمومو گرفته ...
خیلی مخلصیم !!!
شير يا خط دانشجويي اگر شير اومد مي خوابم!
اگر خط اومد فيلم ميبينم!
اگه راست ايستاد درس مي خونم!!!
حیف نون داشت با گوسفندا فوتبال بازی میکرده ، بهش میگن که چرا با گوسفند بازی میکنی ؟؟؟
میگه : اینقدرا هم گوسفند نیستن دو گل جلواند !
کبوتر اولی : بق بق بقووو
کبوتر دومی : بق بق بقووو؟؟؟؟
کبوتر اولی : پ ن پ قوقولی قوقو