انواع فطرت
فطرت در تعبیرات دانشمندان بر دوگونه است: فطرت عقل و فطرت دل.
فطرت عقل یعنى استدلال روشن عقلى، كه انسان بعد از رسیدن به كمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرارهستى، بىدرنگ به این حقیقت منتقل مىشود كه محال است، این نظام و اسرار شگفتانگیز معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و این «عقل فطرى» بدون نیاز به استاد و معلم به مقصود مىرسد، ولى فطرت مفهوم دیگرى نیز دارد كه از آن تعبیر به «فطرت دل» مىشود، كه تفسیر فطرى بودن دین با این تعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر مىرسد. و منظور از آن این است كه انسان وقتى به اعماق جانش مىنگرد، نور حق را مىبیند، و ندایى را با گوش دل مىشنود، ندایى كه او را به سوى مبدا علم و قدرت بىنظیر هستى دعوت مىكند، كه گاهى از آن تعبیر به «درك وجدانى» مىشود، مانند آن كه وقتى انسان یك گل زیبا را مىبیند، بدون مقدمه و استدلال به زیبایى آن پى مىبرد و از آن لذت مىبرد. اینك پس از این بیان، به اصل بحث باز مىگردیم كه «عید فطر» به معناى بازگشت به فطرت است، یعنى مساله جهاد اكبر و خودسازى در ماه رمضان، انسان را به مقامى مىرساند كه پردههاى جهل، هواپرستى و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت برداشته مىشود، و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود كه از درون ذات وجودش مىجوشد بازمىگردد، همان فطرتى كه آیینه صاف خدانما و حق نما است؛ همان پیامبر باطن كه اگر از اسارت زنجیرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى كامل و دقیق انسان به سوى كمالات است. و به طور روشن موجب سعادت انسان مىگردد.هرگاه انسان در پرتو فیوضات و بركات ماه رمضان و عبادت روزه، به این درجه رسید، به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است، و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عید است و باید جشن پیروزى بگیرد، وگرنه هرگز براى او عید نخواهد بود.