دستور العمل چهارم

الأقل محمد تقي البهجة

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبيائه و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشکالاتي وارد است، از آن جمله:
1. نصيحت در جزئيات است، و موعظه، اعمّ است از کليات و جزئيات؛ ناشناسها و همديگر را نصيحت نمي کنند.
2. « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفي ما لم يعلم » ؛ ( والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا ).

آنچه مي دانيد، عمل کنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط کنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد که بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نکرديد، و گرنه روشن بوديد.

3. همه مي دانند که « رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارک شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
« ما نمي دانيم چه بکنيم و چه نکنيم. »

4. کساني که به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي کنند از روي اختيار، بکنيد، و آنچه نمي کنند از روي اختيار، نکنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ « کونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتکم »؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.

5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريکي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
« جالسوا من يذکرکم الله رؤيته، و يزيد في علمکم منطقه، و يرغبکم في الاخرة عمله. »

6. از واضحات است که ترک معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي کند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلکه مولد حسنات و دافع سيئات است:
( و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. )
عبوديت ترک معصيت در عقيده و عمل.

بعضي گمان مي کنند که ما از ترک معصيت عبور کرده ايم!! غافلند از اينکه معصيت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبيره است؛ مثلاً نگاه تند به مطيع، براي تخويف، إيذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصي، براي تشويق، اعانت بر معصيت است.

محاسن اخلاق شرعيه و مفاسد اخلاق شرعيه، در کتب و رسائل عمليه، متبين شده اند. دوري از علما و صلحا، سبب مي شود که سارقين دين، فرصت را غنيمت بشمارند و ايمان و اهلش را بخرند به ثمنهاي بَخس و غير مبارک، همه اينها مجرب و ديده شده است.

از خدا مي خواهيم که عيدي ما را در اعياد شريفه اسلام و ايمان، موفقيت به
« عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصيت » قرار بدهد که مفتاح سعادت دنيويه و اخرويه است، تا اينکه ملکه بشود ترک معصيت؛ و معصيت براي صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن براي تشنه است، يا ميته خوردن براي گرسنه است.
البته اگر اين راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهي نمي شد، مورد تکليف و ترغيب و تشويق از خالق قادر مهربان نمي شد.
« و ما توفيقي إلا بالله، عليه توکلت، و إليه انيب». و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علي
أعدائهم أجمعين »

17 ربيع المولود 1419