-
* اگر شريعتي را مرحله تازهاي از رشد انديشه اسلامي و در عرصه ذهنيت ايران ميبينيد مرحله بعد از او را چه ميدانيد؟
ـ البته من شريعتي را بهصورت يك مرحله ميتوانم قبول كنم. به اين معنا كه، همينطور كه قبلاً گفتم او كسي بود كه انديشههاي مطرح شده در جامعه را با زبان درستي با يك سلطه ويژه بر فرهنگ رايج آن نسل ميتوانست بيان كند، به اين معنا كه خود او هيچ ابتكاري نداشت. به هيچ وجه قبول ندارم، بلكه خود او ابتكارهاي زيادي داشت مسائل جديدي داشت، اما بهمعناي درست كلمه، شريعتي يك مرحله بود، مرحله بعدي اين است كه بياييم آن مسائلي را كه شريعتي با استفاده از آشناييهاي خودش با فرهنگ اسلام فهميده و ارائه داده بود با اصول اساسي فلسفي مكتب اسلام بياميزيم و منطبق كنيم.
آنچه بهدست خواهد آمد به نظر من مرحله جديدي است كه ميتواند براي نسل ما مفيد باشد، به تعبير بهتر بياييم شريعتي را با مطهري بياميزيم. شريعتي را در كنار مطهري مطالعه كنيم. تركيبي از زيباييهاي شريعتي با بتونآرمه انديشه اسلامي مطهري بهوجود بياوريم، آن بهنظر من همان مرحله نويني است كه نسل ما به آن نياز دارد.
-پایان-