داداش جون! فراموش نکنید، بگو پروردگار به اندازه وسعم، خودم را، حیثیتم را، همه چیزم را بذل در راه رضای تو کردم، پروردگار عزیزم! پروردگارا تو را به عصمت زهرا (س) ما را نجات بده.
یک کسی گفت: من میخواستم بروم جبهه موعظه کنم، وقتی که رفتم -ببینید چه جوانهایی در جبهه هستند- دیدم آنها باید برای من موعظه کنند! از 3 بعد از نیمه شب، تمام برای نماز شب بلند شدند! آخر نماز شب یک رشتهای بین خداوند عزوجل و بنده است:
و اشدد یدیک بحبلالله معصتماً / فانه الرکن ان خانتک أرکان
این ماه رجب را بچسبید، وقتی که ترکمانان حمله کردند، جمعیت آنها 3 برابر قشون اسلام بود؛ فرماندهی لشکر مسلمین گفت: آب بیاورید من وضو بگیرم، من باید نماز شب بخوانم، گفتند امیر! فردا شما باید در میدان مبارزه کنید؛ خوب است استراحت بفرمایید، گفت: عقل شما نمیرسد، من امروز باید با خدای خودم معاهده بکنم، فردا نوبت پروردگار است، آب آورد و امیر وضو گرفت و نماز خواند، فردا به قلب ترکمانان زدند و آنها را از بین بردند، آیا کفایت میکند کسی بگوید من علی را دوست دارم، اما اهل عمل نباشد، فعال نباشد؟ ثم لا یکون مع ذلک فعالاً؟
-پایان-




					
						
					
						

					
					
					
						
  پاسخ با نقل قول
			