-
1- واکنش واقعگرایانه
یکى از ویژگىهاى رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقهاى و جهانى، واقعگرایى معظم له است. نمونهها و مصادیق مختلفى از تحولات در طى این دوران رخ داد که در واکنش به آن، مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصیتهاى سیاسى مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضاى پیچیده زمانى آن تحولات شدهایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخى از شخصیتها و گروههاى سیاسى، معلوم نبود که چه پیامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ایران مىگردید.
2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهاى سیاسى
دومین ویژگى مهم در مدیریت رهبرى معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجى است. گفته مىشود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار مىآید.
هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعىتر و هوشمندانهتر باشد، واکنشهاى اتخاذشده درستتر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیتآمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى، افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاستهاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلافافکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستیزى غرب و... نمونههایى از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.
-
3- هدایت دیپلماسى هوشمندانه
شاخص دیگرى از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسى هوشمندانه در عرصه سیاست خارجى است. در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصتها و قوتها و ضعفها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات، همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایىشدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها، اکنون بهخوبى مىتوان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالى که اگر هدایتهاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود، خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مىشد. یکى از مهمترین عرصههاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هستهاى ایران است. همه متفق القولند که سکاندار اصلى تحولات هستهاى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن، رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتداى بحران هستهاى که جامعه دو قطبى شده و یک طرف بحث واگذارى و تسلیم را مطرح و دیگرى مقابله و جنگ را پیشنهاد مىداد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانى و هوشمندانهاى را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضاى سنگین بینالمللى خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراطگرى و تفریطگرایى، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهاى معقولانه و هوشمندانهاى را تجویز کردند.
اکنون تردیدى نیست که چنانچه مشى و رویکرد و هدایتهاى معظمله نبود، پرونده هستهاى ایران از دو حال خارج نبود، یا کاملاً تسلیم محض مىشد و یا منهدم مىگردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بىنظیرى را برجاى گذاشتیم و به میزان زیادى خصم را از بعد سیاسى و حقوقى و فنى خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.
-
4- ترکیب آرمانگرایى و واقعگرایى
مقام معظم رهبرى همچون امام راحل، آرمانگرایى و واقعبینى را با هم مد نظر قرار مىدهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهاى گذشته متأسفانه عدهاى عرصه اجرایى کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بیرونى، آرمانها را فداى واقعیات آن هم واقعگرایى از نوع رئالیستى محض کردند.
5- اصولگرایى
نگاهى به مواضع و رویکردهاى مقام معظم رهبرى نشان مىدهد که اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیرى خارجى مىباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهاى امام راحل(ره) مىدانستند، در عمل نیز مشى اصولى آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانى و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و به ویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهاى اسلامى همچنان یادآور مواضع حکیمانه امام راحل(ره) است.
در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههاى سیاسى توصیه کردند که مرزهاى عقیدتى و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و کمال رعایت کردند.
-
فرهنگسازىها
از دیگر ابتکارات تأثیرگذار ایشان، نامگذارى سالها به عناوینى همچون سال پیامبر اعظم(ص)، رفتار علوى، حماسه حسینى، سال امام خمینى، پاسخگویى مسؤولان، انضباط اجتماعى، خدمتگزارى به مردم، عدالتخواهى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، تلاش مضاعف و همت مضاعف و جهاد اقتصادى است، نامگذارىهایى که در واقع یک نوع فرهنگسازى در جامعه اسلامى بوده است.
بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگسازىهاى مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهى و اصلاحات یعنى مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشتساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسعترى را طلب مىنماید.
آیندهنگرى و پیگیرىهاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد.
از دیگر ابتکارات ایشان، احیاى اصل 44 قانون اساسى است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادى نام مىبرند. با اجراى اصل 44، از تصدىگرى دولت در مناصب اقتصادى کاسته شده و بخش خصوصى و تعاونىها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سختترین و بحرانىترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول بیست و سه سال گذشته بوده است، به گونهاى که در بحرانىترین شرایط فرمودهاند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مىدانم. اگر هر مدیر و مسؤولى صرفاً کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانى و دلهرهاى ندارم.
-
این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مىجنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشتهاى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام و تشکیل خاورمیانه جدید مىگفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مىگویند و ایرانى که زمانى بانک مرکزى تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى(ره) و حضرت آیت الله العظمی خامنهاى (حفظه الله تعالى) مىباید بدانند و نیک هم مىدانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلى هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است.
-پایان-