اشعاری در باره ی خدای مهربان
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

موضوع: اشعاری در باره ی خدای مهربان

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #21
    کاربر کانون غریبه آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    1,463
    می پسندم
    176
    مورد پسند : 1,032 بار در 619 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    74
    ملكا ذكر تو گویم

    ملكا ذكر تو گویم كه تو پاكی و خدایی
    نروم جز به همان ره كه توام راهنمائی
    همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
    همه توحید تو گویم كه به توحید سزائی
    تو زن و جفت نداری، تو خور و خفت نداری
    احد بی‌زن و جفتی، ملك كامروایی
    نه نیازت به ولادت، نه به فرزندت حاجت
    تو جلیل الجبروتی،‌ تونصیر الامرایی[1]
    تو حكیمی، تو عظیمی، تو كریمی، تو رحیمی
    تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنائی
    بری از رنج و گدازی، بری از درد ونیازی
    بری از بیم و امیدی، بری از چون و چرائی
    بری از خوردن و خفتن،‌بری از شرك و شبیهی
    بری از صورت و رنگی، بری از عیب و خطائی
    نتوان وصف تو گفتن كه در فهم نگنجی
    نتوان شبه تو گفتن كه تو در وهم نیایی
    نبُد این خلق و تو بودی، ‌نبود خلق و تو باشی
    نه بجنبی نه بگردی، نه بكاهی نه فزایی
    همه عزی و جلالی، همه علم و یقینی
    همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
    همه غیبی تو بدانی، ‌همه عیبی تو بپوشی
    همه بیشی تو بكاهی، همه كمّی تو فزایی
    احدٌ لیس كمثله، صمدٌ لیس له ضدّ
    لِمَنْ المُلك[2] تو گویی كه مرآن را تو سزایی
    لب و دندان «سنائی» همه توحید تو گوید
    مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی[3]
    ویرایش توسط غریبه : 03-15-2014 در ساعت 01:02 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •