مدرسه محلی برای آزارهای روحی و جسمی

ناهید رستمی جامعه شناس از مدارس به عنوان یکی از محیط هایی که می تواند مکانی برای کودک آزاری باشد نام می برد و می گوید: مدرسه، جایی است که کودک زمان بسیار زیادی از عمر خود را در آن می گذارند. بنابراین مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد می شود، مانند انتظار بیش از حد، ندیدن تفاوتها، اضطراب، ترس ناشی از رقابتهای شدید، تبعیض، تنبیه بدنی، تحقیر، توهین و... سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان می شود.

بنا به آمار انجمن حمایت از حقوق کودکان، 6/3 درصد از کودک آزاریها در سال 84 توسط مدیران و معلمان بوده است.
او بزرگترین عامل وقوع کودک آزاری را ضعف در باورهای دینی کودک آزاران می داند و می گوید: کسی که معتقد به مکافات عمل در دنیا و عالم آخرت باشد، هیچگاه به خود جرات ظلم کردن به کودکان بی پناه را نمی دهد؛ چرا که بر اساس حدیثی نبوی، خداوند متعال می فرمایند: «اشتد غضبی علی من ظلم احدا لا یجد ناصرا غیری ؛ خشم من بر ظلم کننده به کسی که هیچ پناهی غیر از من ندارد، شعله ور است».


مادران کارمند کودک آزاران پنهان

رستمی مادران کارمند را نیز کودک آزارانی می داند که سبب کمبودهای عاطفی کودکانشان می شوند او می گوید: متاسفانه برخی از مادران پیش از این که به فکر رسیدگی به مشکلات و نیازهای تربیتی کودک باشند، به فکر پر کردن جیب خود برای رفاه بیشتراند. برخی مادران پیش از این که خود را مادر بدانند، خود را کارگر سرمایه داران می دانند. کودکی که در روز فقط چند ساعت در کنار مادری خسته وبی حوصله، که وظایف گوناگون خانه اش عقب افتاده است به سر می برد، بسیار مورد غفلت، بی توجهی، کمبود عاطفی، انحرافات اخلاقی، قرار گرفته و گاه مورد آزار مادر بی حوصله و پر مشغله قرار می گیرد، که اغلب چنین کودکانی، غالب ساعتهای عمر خود را زیرنظر مربیان مهد کودکی که مشخص نیست تا چه اندازه احساسات و نیازهای کودک را درک می کنند، می گذرانند و کمتر طعم محبتهای مادرانه را احساس می کنند.

اواعتیاد والدین را نیز یکی از عوامل کودک آزاری می داند و می گوید: به دلیل خصوصیاتی که اعتیاد دراین والدین ایجاد می کند، مانند پرخاشگری، بی مسئولیتی، کاهش عاطفه و... سبب می شود تا کودکان مورد آزار، بیشتر مورد سوء استفاده قرار گیرند. وجود بیش از 2 میلیون معتاد در کشوری که 60 درصد از 95 درصد آنها، پدر خانواده هستند، منجر شده تا اغلب آنها به دلیل مصرف مواد مخدر، تعادل روانی خود را از دست داده و زن و فرزندان خود را مورد آزار واذیت و انواع خشونتهای خانوادگی قرار دهند.

رستمی اضافه می کند: بیشتر پرونده های کودک آزاری در ایران در مورد کودکانی تشکیل شده که والدین معتاد داشته اند. اعتیاد، به ویژه در خانوادههای فقیر، تواناییهای تربیتی والدین را ساقط کرده و آنها را در شرایطی قرار می دهد، که همواره به خود زحمت فکر در عمق اعمال خویش را نمی دهند و آسانترین و سریعترین راه را برای سرکوب فرزند در پیش می گیرند. آنها به دلیل نیاز مالی مرتکب سوء استفاده از کودک در اموری؛ چون فحشاء، تکدی گری، نقل و انتقال مواد مخدر میشوند. در حداقل موارد نیز کودک را مجبور به کارهای سخت می کنند.