این نماز كه به حسب ظاهر در اینجا قیام و قعود و حركات و اعراض است، ظل آن نمازى است كه با او محشورى و او با تو محشور است، آن نمازى كه حىّ است و نمى میرد، آن نماز زنده، توئى و تو او هستى، و آن حقیقت قربة الى الله است كه از این حركات و توجهات در مسیر استكمالى انسان، در نهانخانه سر ذات تو جا مى كند و مى نشیند.
این ملكات، مواد صور برزخى نفس اند، یعنى هر عمل صورتى دارد كه در عالم برزخ، آن عمل بر آن صورت، بر عاملش ظاهر مى شود كه صورت انسان در آخرت نتیجه عمل و غایت فعل او در دنیا است و همنشینهاى او از زشت و زیبا همگى غایات افعال و صور اعمال و آثار ملكات او است كه از صقع ذات او پدید مى آیند، و بر او ظاهر مى شوند.
و قائم به اویند كه در نتیجه انسان در این نشأه، نوع و در تحت آن افراد است، و در نشأة آخرت جنس و در تحت آن انواع است و از این معنى كه ظهور مواد صور برزخى در جوهر نفس بوده باشد، تعبیر به تجسم اعمال و یا تجسد اعمال و یا تمثل اعمال مى گردد، و تعبیرات دیگر نیز دارد، پس ملكات این اعراض را كه اعمال و حركات ما باشند، با خود مى بریم.
... بنابراین قیامت همه قیام كرده است و حساب همه رسیده و نامه اعمال هر كس به دست او داده شد، و یا بر گردن او آویخته است.
من مى دانم كه در صحیفه وجودم چه چیزها نوشته ام، و در مزرعه جانم چه تخمها كاشته ام، و چه كاره ام.





پاسخ با نقل قول
