5ـ دانشمندان علم کلام، وجوب امامت را با قاعده لطف به اثبات رسانده اند به اين بيان که به تجربه هاى عينى، واضح و مشهود است که جامعه انسانى هرگاه تحت ارشاد و رهبرى حاکمى عادل، متخصص، مدير و مدبر قرار گيرد اين جامعه به طاعت و قرب الهى نزديک تر و از فساد و گناه دورتر خواهد بود و اگر نباشد و يا چنين نباشد کار برعکس اين است، پس هنگامى که فلسفه وجودى حاکم و رهبر به اين گونه است خداوند خود را ملتزم و متعهد مى داند و سنت قطعى الهى اين است که از باب رحمت و رأفت بر بندگان و به منظور ضمانت اجرايى احکام و دستورات صادره خود و مصونيت افراد و جامعه از انحراف و گمراهى، افرادى خاص و مخصوص را جهت تحقيق اين اهداف و براى هدايت و ارشاد بندگان خود برگزيند و با توانايى علمى و منطقى و با شرايط دقيق به ولايت و راهبرى آنان معرفى فرمايد و اهل تکليف و عقل و خرد را به اطاعت از آنان مکلف و موظف نمايد و اين هاديان و مرشدان و اين واليان و رهبران، همانا پيامبران عظام، امامان معصوم و فقيهان جامع الشرايط هستند که ولايت مطاع آنان با دلايل عقلى و نقلى به اثبات رسيده و به صحت پيوسته است و با اين ملاحظات همه آنان امام، ولىّ امر، خليفة الله، والى و سلطان عادل مى باشند و در اين راه و از اين رهگذر يعنى ولايت نافذ، فرقى و تفاوتى ميان آنان نيست و عنوان ولايت به معناى صلاحيت و رهبرى و زعامت شامل همه آنان است. و اين خود يکى از دلايلى است که هم مفهوم ولايت را تفسير مى کند و هم به تعيين مصداقهاى آن مى پردازد. نهايت اينکه معرفى و اعلام مصداق در پيامبران با ابزار علم و عدالت و معجزه است، و در امامان و خلفاى بر حق، به وسيله معجزه و تصريح از معصوم قبلى بر تعيين معصوم بعدى با اسم و رسم و اوصاف و احوال شخصى او، و در فقهاى واجد صلاحيت به وسيله تعيين عنوانها و علايم و اوصاف که اهم آنها فقاهت، عدالت تامه، آشنايى به مصالح و مسايل جامعه اسلامى و معرفت کامل به اصول اسلامى در هر زمان و مکان مى باشد.[15]