در هر جامعه ای که طبقه رفاه طلب رشد کنند و افراد جامعه دچار فسق و فجور و شهوترانی و بی بند و باری شوند، آن جامعه به سقوط کشانده خواهد شد:
« وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرًا * وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ کَفی بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبیرًا بَصیرًا»؛ « و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا بیان میداریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدت درهم میکوبیم. چه بسیار مردمی که در قرون بعد از نوح، زندگی میکردند؛ (و طبق همین سنت،) آنها را هلاک کردیم و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش، آگاه و نسبت به آن بیناست».(2)
نافرمانی خدا و نادیده گرفتن امر او، یکی دیگر از عوامل هلاکت جامعه است. خداوند برای قوم ثمود، صالح را فرستاد که برایشان بینه و دلیل روشنی از طرف پروردگار آورده بود که ناقه بود. صالح گفته بود مزاحم این ناقه نشوید و بگذارید در سرزمین خدا به چرا بپردازد و به او آزار نرسانید، ولی آنها تصمیم گرفتند او را نابود کنند و او را پی کردند و از فرمان خدا سر برتافتند:
« فَعَقَرُوا النّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا یا صالِحُ ائْتِنا به ما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلینَ»؛ «سپس ناقه را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر پیچیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید میکنی، بیاور».(3)
پی نوشت:
2. اسراء: 16 و 17.
3. اعراف: 77.