قبل از 22 بهمن خبر آوردند كه نيروهاي نظامي دارند به تهران مي‌روند. ما رفتيم جلوي منزل آيت الله مدني. ايشان آمد بيرون و گفت همه‌ تان حركت كنيد و به جاده كرمانشاه برويد و جلوي تانك ها را بگيريد. در هوشياري ايشان همين بس كه پيغام داد هراسلحه‌اي كه از ارتشي ها مي‌گيريد، ببريد منزل آن روزها خيلي ها گوش مي‌دادند. اگر اين اتفاق نمي‌افتاد اسلحه هاي فراواني دست مردم افتاد، هر چند در صد كمي هم افتاد. توصيه آقاي مدني باعث شد كه اسلحه ها در اختيار ايشان قرار بگيرد.
شهيد مدني مسئوليت هاي فراواني داشت از جمله مسئوليت لرستان، همدان، تبريز و گمانم كرمانشاه. يك شب به ما گفتند كه آقاي مدني آمده است همدان. شب همگي رفتيم مسجد جامع. متأسفانه بيشتر از 100 نفر نيامده بودند، در حالي كه قبلاً خيلي مي‌آمدند. آيت الله مدني خيلي ناراحت شد و با مظلوميت عجيبي گفت:«کواين شهردار شما؟ كواين استاندار شما؟» آيت الله مدني نماينده امام بود و آن شب كه بعد از يك ماه برگشته بود، بايد همه اينها حضور مي‌داشتند.