(اين خطبه را پس از شكست شورشيان خوارج، در سال 38 هجرى براى بسيج كردن مردم جهت مبارزه با شاميان در «نخيله كوفه» ايراد فرمود)


1- نكوهش از سستى و نافرمانى كوفيان


نفرين بر شما كوفيان كه از فراوانى سرزنش شما خسته شدم. آيا به جاى زندگى جاويدان قيامت به زندگى زود گذر دنيا رضايت داديد و بجاى عزّت و سر بلندى، بدبختى و ذلّت را انتخاب كرديد هر گاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت مى ‏كنم، چشمانتان از ترس در كاسه مى ‏گردد، گويا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسان‏هاى مست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد. گويا عقل‏ هاى خود را از دست داده و درك نمى ‏كنيد. من ديگر هيچ گاه به شما اطمينان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمى ‏پندارم، شما ياران شرافتمندى نيستيد كه كسى به سوى شما دست دراز كند. به شتران بى ساربان مى‏ مانيد كه هر گاه از يك طرف جمع آورى گرديد، از سوى ديگر پراكنده مى‏ شويد.